• (1)تعریف: (usu. pl.) an instrument usu. having two hinged, curved legs and used to measure inner or outer dimensions, thicknesses, and distances between surfaces.
- The personal trainer used calipers to measure his clients' body fat.
[ترجمه گوگل] این مربی شخصی برای اندازه گیری چربی بدن مشتریانش از کولیس استفاده کرد [ترجمه ترگمان] مربی شخصی از calipers برای اندازه گیری چربی بدن مشتریانش استفاده کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a similar instrument with one fixed jaw and one sliding jaw.
3. The front brakes have three-pot calipers, while there's a two-pot caliper at the back.
[ترجمه گوگل]ترمزهای جلو دارای کالیپرهای سه گلدانی هستند، در حالی که یک کالیپر دو گلدانی در عقب وجود دارد [ترجمه ترگمان]ترمزهای جلویی یک کولیس three هستند، در حالی که a دو - در پشت آن قرار دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Methods: To measure the diameter by using vernier caliper and analyze them by statistics.
[ترجمه گوگل]روشها: اندازهگیری قطر با استفاده از کولیس ورنیه و تجزیه و تحلیل آنها توسط آمار [ترجمه ترگمان]روش ها: اندازه گیری قطر با استفاده از caliper vernier و تجزیه و تحلیل آن ها به وسیله آمار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Excuse me. I want to use our vernier caliper, the one you borrowed time! Thank you!
[ترجمه گوگل]ببخشید من می خواهم از کولیس ورنیه خود استفاده کنم، همانی که شما زمان قرض گرفتید! متشکرم! [ترجمه ترگمان] معذرت می خوام من می خوام از vernier our استفاده کنم، همونی که زمان رو قرض گرفتی! ممنون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A slidable caliper head is additionally arranged on the scribing feet combined with the fixed plate, and the caliper head is provided with an adjustable scribing needle.
[ترجمه گوگل]یک سر کولیس قابل لغزش علاوه بر این روی پایه های خط کشی همراه با صفحه ثابت قرار گرفته است و سر کولیس با یک سوزن خط کش قابل تنظیم ارائه می شود [ترجمه ترگمان]A slidable بر روی پاهای scribing قرار دارد که با صفحه ثابت به هم متصل شده اند و سر caliper با سوزن scribing قابل تنظیم مجهز شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Digital vernier caliper is composed of capacitance grid transducer, Liquid Crystal Display and corresponding testing circuit.
[ترجمه گوگل]کولیس دیجیتال ورنیر از مبدل شبکه خازنی، نمایشگر کریستال مایع و مدار تست مربوطه تشکیل شده است [ترجمه ترگمان]کولیس vernier دیجیتال از مبدل های ریز شبکه، مبدل حرارتی مایع، و مدار تست مربوطه تشکیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Be familiar with using measure equipment: caliper, height gauge, etc.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تجهیزات اندازه گیری: کولیس، ارتفاع سنج و غیره آشنا باشید [ترجمه ترگمان]برای استفاده از تجهیزات اندازه گیری، caliper، اندازه گیری ارتفاع و غیره آشنا باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Install rotor, caliper, and wheel and tire assembly, then adjust parking brake shoes.
[ترجمه گوگل]روتور، کالیپر، و مجموعه چرخ و لاستیک را نصب کنید، سپس کفش های ترمز دستی را تنظیم کنید [ترجمه ترگمان]روتور، caliper، چرخ و مونتاژ تایر را نصب کنید و سپس کفش های ترمز را تنظیم کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This optimal design's object is caliper disc brake.
[ترجمه مهدی شیوا] این شیء طراحی مطلوب ترمز دیسک کلیپر است
|
[ترجمه گوگل]هدف این طراحی بهینه ترمز دیسکی کالیپر است [ترجمه ترگمان]این شی طراحی بهینه brake دیسک caliper می باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The invention discloses a caliper brake for a bicycle. The caliper brake comprises a left brake fork, a right brake fork, a penetrating shaft and a return spring.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک ترمز کالیپر برای دوچرخه را نشان می دهد ترمز کالیپر شامل یک چنگال ترمز چپ، یک چنگال ترمز راست، یک شفت نفوذی و یک فنر برگشتی است [ترجمه ترگمان]اختراع این اختراع a را برای یک دوچرخه فاش می کند این دسته از caliper شامل یک چنگال ترمز دستی، یک چنگال ترمز صحیح، یک شفت نفوذ و چشمه بازگشتی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Check each crimp ring with the caliper gauge after completion.
[ترجمه گوگل]پس از اتمام، هر حلقه چین را با گیج کولیس بررسی کنید [ترجمه ترگمان]هر حلقه crimp را با ابزار caliper بعد از اتمام بررسی کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Methods: To measure the internal diameter by vernier caliper, and observe it by morphology.
[ترجمه گوگل]روشها: اندازهگیری قطر داخلی با کولیس ورنیه و مشاهده آن از طریق مورفولوژی [ترجمه ترگمان]روش ها: اندازه گیری قطر داخلی توسط vernier caliper و مشاهده آن به وسیله مورفولوژی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The single - piston floating - caliper disc brake is self - centering and self - adjusting.
[ترجمه گوگل]ترمز دیسکی کالیپر شناور تک پیستونی به صورت خود مرکزی و خود تنظیم می باشد [ترجمه ترگمان]استفاده از تک پیستون تک piston در این caliper، خود محوری و خود تنظیم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The height vernier caliper is widely used for height measurement, scribing, etc. in machining operation.
[ترجمه گوگل]کولیس ارتفاعی ورنیه به طور گسترده برای اندازه گیری ارتفاع، خط کشی و در عملیات ماشینکاری استفاده می شود [ترجمه ترگمان]این caliper به طور گسترده برای اندازه گیری ارتفاع، scribing و غیره مورد استفاده قرار می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• instrument that measures thickness or diameter; metal brace (for a deformed leg); thickness, depth; part of the brake system in an automobile measure thickness or diameter using calipers
پیشنهاد کاربران
[مکانیک خودرو] کالیپر ترمز دیسکی ( همون پنچه ای که دیسک رو میگیره )