calibration

/ˌkæləˈbreɪʃn̩//ˌkælɪˈbreɪʃn̩/

معنی: درجه بندی، پیمایش
معانی دیگر: درجه بندی

جمله های نمونه

1. Total calibration against the full range of particle size combinations and particle shapes is impracticable.
[ترجمه گوگل]کالیبراسیون کامل در برابر طیف کاملی از ترکیبات اندازه ذرات و اشکال ذرات غیر عملی است
[ترجمه ترگمان]کالیبراسیون کامل در برابر گستره کامل ترکیبات اندازه ذره و اشکال ذرات غیرعملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, in the calibration model, constant marginal operating costs were assumed.
[ترجمه گوگل]با این حال، در مدل کالیبراسیون، هزینه های عملیاتی حاشیه ای ثابت در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در مدل کالیبراسیون، هزینه های عملیاتی حاشیه ای ثابت فرض شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If the intention is to make serious measurements calibration with a Helmholtz coil will be required.
[ترجمه گوگل]اگر قصد انجام اندازه گیری های جدی است، کالیبراسیون با سیم پیچ هلمهولتز مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]اگر قصد انجام اندازه گیری جدی اندازه گیری با یک سیم پیچ هلمهولتز لازم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Calibration and servicing of scientific instruments.
[ترجمه گوگل]کالیبراسیون و سرویس ابزارهای علمی
[ترجمه ترگمان]کالیبراسیون و تعمیر ابزارهای علمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This calibration should always take into account how much you can afford to pay.
[ترجمه گوگل]این کالیبراسیون باید همیشه میزان هزینه پرداختی را در نظر بگیرد
[ترجمه ترگمان]این نوع کالیبراسیون باید همیشه در نظر گرفته شود که چقدر می توانید هزینه پرداخت را پرداخت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For the later range of radiocarbon dates this calibration is well-established.
[ترجمه گوگل]برای محدوده بعدی تاریخ های رادیوکربن، این کالیبراسیون به خوبی تثبیت شده است
[ترجمه ترگمان]برای محدوده بعدی of، این کالیبراسیون به خوبی پایه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A simple calibration procedure is used to set-up the system for individual implements.
[ترجمه گوگل]یک روش کالیبراسیون ساده برای راه اندازی سیستم برای ادوات جداگانه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک روش کالیبراسیون ساده برای راه اندازی سیستم برای دستگاه های جداگانه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. High-precision calibration curves now exist which confirm the two features apparent in Suess's curve.
[ترجمه گوگل]منحنی های کالیبراسیون با دقت بالا اکنون وجود دارد که دو ویژگی آشکار در منحنی Suess را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]اکنون منحنی های درجه بندی با دقت بالا وجود دارند که این دو ویژگی آشکار در منحنی Suess را تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other features include six measurement scales and calibration standards traceable back to International Standards Organisations.
[ترجمه گوگل]ویژگی های دیگر شامل شش مقیاس اندازه گیری و استانداردهای کالیبراسیون قابل ردیابی به سازمان های استاندارد بین المللی است
[ترجمه ترگمان]دیگر ویژگی ها شامل شش مقیاس سنجش و استانداردهای کالیبراسیون قابل ردیابی به سازمان های استانداردهای بین المللی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Calibration is done insitu using a chopped laser beam to provide a known heat increment.
[ترجمه گوگل]کالیبراسیون در محل با استفاده از یک پرتو لیزر خرد شده انجام می شود تا یک افزایش گرمای شناخته شده فراهم شود
[ترجمه ترگمان]کالیبراسیون با استفاده از یک پرتوی لیزری خرد شده برای ایجاد یک افزایش گرمای شناخته شده انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Calibration Select one amplifier for calibration and connect a voltmeter to the test point at the first stage output.
[ترجمه گوگل]کالیبراسیون یک تقویت کننده را برای کالیبراسیون انتخاب کنید و یک ولت متر را به نقطه آزمایش در خروجی مرحله اول وصل کنید
[ترجمه ترگمان]کالیبراسیون یک تقویت کننده برای کالیبراسیون و اتصال یک voltmeter به نقطه آزمایش در مرحله اول خروجی را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But as soon as they had completed their calibration, Williams and Jeanloz began squeezing samples of iron in the diamond anvil.
[ترجمه گوگل]اما به محض اینکه کالیبراسیون خود را کامل کردند، ویلیامز و جینلوز شروع به فشردن نمونه های آهن در سندان الماس کردند
[ترجمه ترگمان]اما همینکه کالیبراسیون آن ها را به پایان رساندند، ویلیامز و Jeanloz شروع به فشردن نمونه های آهن در سندان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although calibration complicates the process of interpreting the radiocarbon results, it is essential.
[ترجمه گوگل]اگرچه کالیبراسیون فرآیند تفسیر نتایج رادیوکربن را پیچیده می کند، اما ضروری است
[ترجمه ترگمان]اگر چه کالیبراسیون جریان تفسیر نتایج radiocarbon را پیچیده می کند، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the following pages sample introduction systems and calibration techniques are presented and explained by the help of instructive examples.
[ترجمه گوگل]در صفحات بعدی نمونه سیستم های معرفی و تکنیک های کالیبراسیون با کمک مثال های آموزنده ارائه و توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]در صفحات بعدی سیستم های معرفی نمونه و تکنیک های کالیبراسیون به کمک مثال های آموزنده توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Calibration of the measuring system was done before the insertion of the probe into the rectum.
[ترجمه گوگل]کالیبراسیون سیستم اندازه گیری قبل از قرار دادن پروب در رکتوم انجام شد
[ترجمه ترگمان]کالیبراسیون سیستم اندازه گیری قبل از وارد کردن کاوشگر به راست روده انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درجه بندی (اسم)
grade, calibration, gradation

پیمایش (اسم)
calibration, gauging, scaling, mensuration

تخصصی

[شیمی] درجه بندی
[عمران و معماری] واسنجی - انگ زدن - زینه بندی - تطابق - رابطه سازی - مدلسازی - درجه بندی کردن - درجه بندی کردن - میزان کردن
[کامپیوتر] کالیبره کردن . - درجه بندی . کالیبره کردن - تنظیم مقادیر تصویر به منظور نمایش درست رنگها . هنگام چاپ بر روی چاپگر . حلقه کالیبره سازی باید شامل اسکنر صفحه نمایش نرم افزار و چاپگر باشد هدف این است که مثلا" رنگ ارغوانی در مرحله اسکن و قرار گرفتن در صفحه تصویر قابل تشخیص توسط نرم افزار و قابل چاپ به صورت ارغوانی باشد و تغییری در آن ایجاد نشود .
[برق و الکترونیک] تنظیم دقیق درجه بندی، کالیبراسیون
[زمین شناسی] برسنحش، واسنجش، زینه بندی
[صنعت] کالیبراسیون - مجموعه ای از فعالیت ها که تحت شرایط خاص انجام می شود‏، ارتباط بین یک وسیله اندازه گیری و یک استاندارد قابل ردیابی از یک مقدار مرجع استاندارد و شناخته شده و عدم اطمینان موجود در آن. همچنین کالیبراسیون را می توان به عنوان قدم هایی برای شناسایی، اصلاح، گزارش یا حذف خطاهای بوجود آمده در میزان دقت وسیله مورد سنجش، تعریف کرد.
[نساجی] درجه بندی - کالیبراسیون - مدرج سازی
[ریاضیات] مدرج سازی، درجه بندی، زینه بندی
[پلیمر] درجه بندی، تنظیم،پارسنگ کردن، زینه بندی، تثبیت
[آمار] کالبیدن
[آب و خاک] واسنجی

انگلیسی به انگلیسی

• act of calibrating, act of determining or adjusting an instrument's readings, adjusting, tuning

پیشنهاد کاربران

واسنجی.
اندازه گیری و تعیین صحت وسیله اندازه گیری در مطابقت با مرجع تأیید شده می باشد.
قلق گیری
( مهندسی نقشه برداری - فتوگرامتری ) بررسی و تنظیم متغیرهای دوربین یا ابزار اندازه گیری مانند فاصله اصلی و. . .
calibration ( شیمی )
واژه مصوب: واسنجی
تعریف: مدرج کردن و سنجش دقت ابزاردقیق
تدقیق، همسان کردن، تنظیم
( درجه ) کالیبر
قطر سنجی
متعادل کردن، تنظیم کردن، میزان کردن، تثبیت کردن، درجه بندى کردن
متعادل کردن
سنجار سازی
هم سنجی
ظرفیت
واسنجی
سنجیدن
تنظیم کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس