calibrated


مدرج، درجه بندی شده، تنظیم شده

جمله های نمونه

1. calibrated
مدرج،درجه بندی شده،تنظیم شده

2. This thermometer is calibrated by centigrade.
[ترجمه گوگل]این دماسنج با درجه سانتی گراد کالیبره می شود
[ترجمه ترگمان]این دماسنج با سانتی گراد تنظیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To correct this error radiocarbon dates are calibrated by studying the difference between radiocarbon dates and tree-ring dates.
[ترجمه گوگل]برای تصحیح این خطا، تاریخ های رادیوکربن با مطالعه تفاوت بین تاریخ های رادیوکربن و تاریخ های حلقه درخت کالیبره می شوند
[ترجمه ترگمان]برای تصحیح این خطا، تاریخ های radiocarbon با مطالعه تفاوت بین تاریخ های radiocarbon و تاریخ های حلقه درخت تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However a small scattering of calibrated stations could provide an interesting and potentially significant source of scientific date on radio propagation.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک پراکندگی کوچک از ایستگاه های کالیبره شده می تواند منبع جالب و بالقوه قابل توجهی از تاریخ علمی در انتشار رادیویی باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، پراکندگی کوچکی از ایستگاه های کالیبراسیون می تواند یک منبع جالب و بالقوه قابل توجه از تاریخ علمی را برای انتشار رادیویی فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the preschool program scales must be properly calibrated, and calipers must be properly adjusted.
[ترجمه گوگل]در برنامه پیش دبستانی مقیاس ها باید به درستی کالیبره شوند و کولیس ها باید به درستی تنظیم شوند
[ترجمه ترگمان]در مقیاس های برنامه پیش دبستانی باید به درستی کالیبره شده و calipers باید به درستی تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is specially calibrated to feel increasingly firm as the speed rises.
[ترجمه گوگل]این به طور ویژه کالیبره شده است تا با افزایش سرعت احساس سفت شدن فزاینده ای داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این به طور ویژه کالیبره می شود تا احساس شرکت به شدت افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is because every diode is individually calibrated and balanced to ensure uniform printing across every single line.
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که هر دیود به طور جداگانه کالیبره و متعادل شده است تا از چاپ یکنواخت در هر خط اطمینان حاصل شود
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که هر دیود به صورت جداگانه کالیبره و متعادل می شود تا از چاپ یکدست در هر خط منفرد اطمینان حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hence, the scale of the meter can be calibrated directly in terms of PCO
[ترجمه گوگل]از این رو، مقیاس متر را می توان به طور مستقیم بر حسب PCO کالیبره کرد
[ترجمه ترگمان]از این رو، مقیاس کنتور را می توان به طور مستقیم از نظر of تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Geiger counter may not have been properly calibrated.
[ترجمه گوگل]شمارنده گایگر ممکن است به درستی کالیبره نشده باشد
[ترجمه ترگمان]شمارشگر گایگر ممکن است به درستی تنظیم نشده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Before the measurements we calibrated the measurement system with a two point minimum and maximum calibration.
[ترجمه گوگل]قبل از انجام اندازه‌گیری‌ها، سیستم اندازه‌گیری را با کالیبراسیون حداقل و حداکثر دو نقطه کالیبره کردیم
[ترجمه ترگمان]قبل از اندازه گیری ها، ما سیستم اندازه گیری را با حداقل و حداکثر درجه بندی تنظیم کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The horizontal axis is now calibrated in units of beta rather than the standard deviation of expected returns.
[ترجمه گوگل]محور افقی در حال حاضر به جای انحراف استاندارد بازده مورد انتظار، بر حسب واحد بتا کالیبره شده است
[ترجمه ترگمان]محور افقی در حال حاضر در واحدهای بتای به جای انحراف استاندارد بازده های مورد انتظار کالیبره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus, whenever possible the radiocarbon age should be calibrated to actual calendar years.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در صورت امکان، سن رادیوکربن باید به سالهای تقویم واقعی کالیبره شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هر زمان که ممکن باشد، سن radiocarbon باید به سال واقعی تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is all calibrated and certified.
[ترجمه گوگل]این همه کالیبره و تایید شده است
[ترجمه ترگمان]این تمام کالیبره و تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Death was being held at bay, measured, calibrated, and analyzed.
[ترجمه گوگل]مرگ دور نگه داشته، اندازه گیری، کالیبره و تحلیل می شد
[ترجمه ترگمان]مرگ در خلیج نگه داشته شده، اندازه گیری، کالیبره، و آنالیز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] مدرج شده
[مهندسی گاز] مدرج شده، میزان شده
[نساجی] مدرج - کالیبره شدن
[آمار] کالبیده
[آب و خاک] زینه بندی،کالیبره

پیشنهاد کاربران

تنظیم شده
calibrated ( شیمی )
واژه مصوب: واسنجیده
تعریف: ابزاردقیقی که مدرج شده و دقت سنجش آن تعیین شده باشد
سنجیده، حساب شده
واسنجی شده
مقیاس گذاری شده - رتبه بندی شده - قاعده مند شده

بپرس