calculus

/ˈkælkjələs//ˈkælkjʊləs/

معنی: سنگ، حساب جامعه و فاضله، سنگ مثانه، حساب دیفزانسیل و انتگرال، جامع و فاضل، حصات
معانی دیگر: (توده های سنگ سانی که در اثر رسوب غیر طبیعی مواد معدنی و آلی در مجاری و حفره های برخی اندام های بدن و بین دندان ها تشکیل می شود) رسوب دندان، سنگ لایه ی دندان، سنگ ریزه، سنگ سانه، سنگال، (ریاضی) حسابان، حساب دیفرانسیل و انتگرال، حساب فاضله و جامعه، کلکولس، جبر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: calculi, calculuses
(1) تعریف: in mathematics, a system of calculation, as of rates of change, lengths, or volumes, involving algebraic notations.

(2) تعریف: an abnormal stonelike accumulation of mineral salts in an organ of the body, such as a kidney stone.

جمله های نمونه

1. renal calculus
سنگ (یا سنگسانه ی) کلیه

2. vesical calculus
سنگسانه ی مثانه

3. After studying differential calculus you will be able to solve these mathematical problems.
[ترجمه گوگل]پس از مطالعه حساب دیفرانسیل می توانید این مسائل ریاضی را حل کنید
[ترجمه ترگمان]پس از مطالعه حساب دیفرانسیل، شما می توانید این مشکلات ریاضی را حل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm specializing in differential and integral calculus.
[ترجمه گوگل]من در حساب دیفرانسیل و انتگرال تخصص دارم
[ترجمه ترگمان]من در محاسبات دیفرانسیل و انتگرال گیر کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think I've finally unzipped this calculus problem.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم بالاخره این مشکل حساب را از حالت فشرده خارج کردم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم که بالاخره این مشکل calculus رو باز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's learning calculus in math class.
[ترجمه گوگل]او در کلاس ریاضی حساب دیفرانسیل و انتگرال را یاد می گیرد
[ترجمه ترگمان]او محاسبات را در کلاس ریاضی یاد می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He will get on to calculus as he keeps on working at it.
[ترجمه گوگل]او با حساب دیفرانسیل و انتگرال به کار خود ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]او حساب را به حساب خواهد آورد که به کار در آن ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But without using calculus one can not show its elegance.
[ترجمه گوگل]اما بدون استفاده از حساب دیفرانسیل و انتگرال نمی توان ظرافت آن را نشان داد
[ترجمه ترگمان]اما بدون استفاده از محاسبات حساب دیفرانسیل و انتگرال را نمی توان نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prospective physical geographers should take basic courses in calculus, physics, chemistry, engineering, modern biology, and computer programming.
[ترجمه گوگل]جغرافیدانان فیزیکی آینده باید دروس پایه را در حساب دیفرانسیل و انتگرال، فیزیک، شیمی، مهندسی، زیست شناسی مدرن و برنامه نویسی کامپیوتر بگذرانند
[ترجمه ترگمان]جغرافیدانان فیزیکی آینده باید دوره های پایه در حساب دیفرانسیل، فیزیک، شیمی، مهندسی، زیست شناسی مدرن و برنامه نویسی کامپیوتر انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dan's worried he won't pass calculus.
[ترجمه گوگل]دن نگران است که حساب دیفرانسیل و انتگرال را پاس نکند
[ترجمه ترگمان]دن نگران است که به هیچ وجه موفق نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other subjects - like calculus or computing - can not be learned without some conscious effort.
[ترجمه گوگل]سایر موضوعات - مانند حساب دیفرانسیل و انتگرال یا محاسبات - بدون تلاش آگاهانه قابل یادگیری نیستند
[ترجمه ترگمان]موضوعات دیگر - مانند محاسبات یا محاسبات - را نمی توان بدون تلاش آگاهانه یاد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Calculus was always beyond me.
[ترجمه گوگل]حساب دیفرانسیل و انتگرال همیشه فراتر از من بود
[ترجمه ترگمان]ریاضی همیشه فراتر از من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In calculus, it has not been proved whether or not the equivalent substitution theorem can be applied to the limit calculation of power-exp ential factions.
[ترجمه گوگل]در حساب دیفرانسیل و انتگرال، ثابت نشده است که آیا قضیه جانشینی معادل را می توان برای محاسبه حدی جناح های قدرت نمایی اعمال کرد یا خیر
[ترجمه ترگمان]در حساب دیفرانسیل و انتگرال، ثابت نشده است که قضیه جانشینی معادل را می توان برای محاسبه حد امکان پذیر کردن جناح های power اعمال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mathematics 1A is a traditional first-year pure mathematics course covering calculus, analysis and algebra.
[ترجمه گوگل]Mathematics 1A یک دوره سنتی ریاضیات خالص سال اول است که شامل حساب دیفرانسیل و انتگرال، تجزیه و تحلیل و جبر می شود
[ترجمه ترگمان]ریاضیات ۱ A یک دوره ریاضیات محض خالص است که حساب، تحلیل و جبر را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As a National Merit finalist, with her Virgil and calculus and swim-ming championships, Celestine had her choice of colleges.
[ترجمه گوگل]سلستین به عنوان یک فینالیست شایستگی ملی، با مسابقات قهرمانی ویرجیل و حساب دیفرانسیل و انتگرال و شنا، کالج های خود را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک شایستگی ملی، با استفاده از ویرژیل و حساب دیفرانسیل و انتگرال و فن شنا، Celestine انتخاب خود را از کالج به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ (اسم)
stone, rock, boulder, calculus, flagstone

حساب جامعه و فاضله (اسم)
calculus

سنگ مثانه (اسم)
gravel, calculus

حساب دیفزانسیل و انتگرال (اسم)
calculus

جامع و فاضل (اسم)
calculus

حصات (اسم)
calculus

تخصصی

[ریاضیات] حساب دیفرانسیل و انتگرال، حساب جامعه و فاضله، حسابان
[آمار] حسابان

انگلیسی به انگلیسی

• method of mathematical computation; abnormal mineral buildup in the body; gravel; small cup-like structure (anatomy); system composed of many complex parts
calculus is a branch of advanced mathematics which deals with variable quantities.

پیشنهاد کاربران

( ا ) : 1. سنگ: توده سنگریزه مانند سختی که در بدن، به ویژه در کیسه صفرا و یا هر جایی از دستگاه ادراری و یا حتی در مجاری غدد بزاقی تشکیل می شود. 2. جرم/ تارتار: رسوب آهکی که بر روی سطح دندانی که در اثر بهداشت نامناسب دهان با پلاک پوشانده شده، ایجاد می شود.
۱. حساب دیفرانسیل و انتگرال. حسابان ۲. {ریاضیات، در ترکیب} حسابِ ۳. محاسبه ۴. {دندان} جرم ۵. {کلیه. کیسه صفرا و غیره} سنگ /
مثال:
renal calculus
سنگ کلیوی
Algebra comes before calculus.
جبر قبل از حساب دیفرانسیل و انتگرال بوجود آمده.
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : calculus ✅ تلفظ واژه: kal - kū - lus ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: سنگ ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : lith/o, - lith
حساب و کتاب
دو دو تا چهارتا
[پزشکی] سنگ
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : calculate
✅️ اسم ( noun ) : calculation / calculator / calculus
✅️ صفت ( adjective ) : calculable / calculated / calculating
✅️ قید ( adverb ) : calculatedly
پلاک های سخت شده ی دندان
Calculus may be the hardest type of math
حساب کردن calculus شاید سخت ترین شکله ریاضی باشه
calculus ( پزشکی - دندان پزشکی )
واژه مصوب: جِرم 1
تعریف: ← جِرم دندان
محاسبات
حساب و کتاب ( عامیانه )
حسابان در ریاضی
قواعد
محاسبات
Calculus در زبان لاتین به معنای سنگ ریزه بوده که calculate هم برگرفته از این ریشه است. چون در زمان روم راننده تاکسی کرایه مستفر را از طریق شمردن ریگ هایی که در درون یک سبد در مدت زمان سوار شدن مسافر؛ ریخته میشد، محاسبه میکرد.
در بعضی جملات اشاره به کسی دارد که حساب و کتاب سرش میشود.
حسابداری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس