calcine

/ˈkælsaɪn//ˈkælsaɪn/

معنی: اهکی کردن، مکلس کردن، خشک کردن
معانی دیگر: (باحرارت دادن به میزان کمتر از نقطه ی گداز) به صورت پودر یا کلکس در آوردن، (در اثر حرارت زیاد) تبدیل به خاکستر کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: calcines, calcining, calcined
مشتقات: calcination (n.)
• : تعریف: to heat or become heated so as to oxidize, remove moisture, or reduce to a loose, ashy state, but not so as to melt; reduce to calx.

جمله های نمونه

1. To roast or calcine until they emit a crackling sound or until crackling stops.
[ترجمه گوگل]برای تفت دادن یا کلسینه کردن تا زمانی که صدای تق تق از خود ساطع کنند یا تا زمانی که ترقه قطع شود
[ترجمه ترگمان]برای کباب کردن و خشک کردن تا وقتی که صدای ترق و تروق می کند، یا تا وقتی که ترق و تروق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To roast or calcine (crystals or salts) until they emit a crackling sound or until crackling stops.
[ترجمه گوگل]برای برشته کردن یا کلسینه کردن (کریستال ها یا نمک ها) تا زمانی که صدای تق تق از خود ساطع کنند یا تا زمانی که ترق قطع شود
[ترجمه ترگمان]برای سرخ شده یا calcine (بلورها و نمک)تا زمانی که صدای ترق و تروق به گوش می رسد یا تا زمانی که ترق و تروق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The calcine temperature and lasting time were selected as technological parameter during the calcining process.
[ترجمه گوگل]دمای کلسین و زمان ماندگاری به عنوان پارامتر تکنولوژیکی در طول فرآیند کلسینه‌سازی انتخاب شدند
[ترجمه ترگمان]دمای calcine و زمان ماندگار به عنوان پارامتر فن آوری در طول فرآیند calcining انتخاب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. True brand ceramic tile goes to to calcine time from temperature in manufacturing process every time, need to arrive accurately decimally .
[ترجمه گوگل]کاشی و سرامیک با نام تجاری واقعی هر بار در فرآیند تولید به زمان کلسینه شدن از دما می رود، باید به صورت اعشاری دقیق برسد
[ترجمه ترگمان]کاشی سرامیک نام واقعی به to زمان از دما در فرآیند تولید در هر زمان نیاز دارد، نیاز به رسیدن به decimally دقیق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. So the suitable calcine temperature for the argilla was 67- 752 after considering technology and economy factors.
[ترجمه گوگل]بنابراین دمای مناسب کلسین برای آرژیلا با در نظر گرفتن عوامل فنی و اقتصادی 67-752 بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دمای مناسب calcine برای the پس از بررسی عوامل تکنولوژی و اقتصادی ۶۷ - ۶۷ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The gold recovery of calcine cyanidation reached 90 percent.
[ترجمه گوگل]بازیابی طلا از سیانیداسیون کلسین به 90 درصد رسید
[ترجمه ترگمان]بازیابی طلا of cyanidation به ۹۰ درصد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rotary kiln calcine capital equipment, cement of grog, there are dry process production and wet process production, have already been used such trades as metallurgy, chemical industry, etc.
[ترجمه گوگل]تجهیزات سرمایه کلسین کوره دوار، سیمان گروگ، تولید فرآیند خشک و تولید فرآیند مرطوب وجود دارد، قبلاً از مشاغلی مانند متالورژی، صنایع شیمیایی و غیره استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]کوره های روتاری و تجهیزات سرمایه ای، سیمان of، تولید فرآیند خشک و تولید فرآیند مرطوب وجود دارند که از قبل از آن به عنوان صنایع متالورژی، صنایع شیمیایی و غیره استفاده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In order to calcine calcium carbonate fines, the technique of high - temperature pelletization has successfully been used.
[ترجمه گوگل]به منظور کلسینه کردن ریز کربنات کلسیم، از تکنیک گلوله سازی در دمای بالا با موفقیت استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]برای جبران جریمه های کربنات کلسیم، تکنیک of با دمای بالا به طور موفقیت آمیز مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Therefore, new technology of using acetylene sludge to calcine clinker will be discussed in this article.
[ترجمه گوگل]بنابراین، فناوری جدید استفاده از لجن استیلن برای کلسینه کردن کلینکر در این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، فن آوری جدید استفاده از لجن acetylene به calcine کلینکر در این مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The new process of calcine for ammonium paratungstate to tungsten trioxide by microwave was investigated.
[ترجمه گوگل]فرآیند جدید کلسین برای پاراتنگستات آمونیوم به تری اکسید تنگستن توسط مایکروویو مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]فرآیند جدید of برای آمونیوم paratungstate با مایکروویو، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Temperature, granularity and velocity of heating up were considered in the experiment of calcine, and the best value range of the three factors was confirmed.
[ترجمه گوگل]دما، دانه بندی و سرعت گرم شدن در آزمایش کلسین در نظر گرفته شد و بهترین محدوده مقدار سه عامل تایید شد
[ترجمه ترگمان]دما، دانه بندی و سرعت گرمایش در آزمایش of در نظر گرفته شد و بهترین محدوده ارزشی سه عامل تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Furthermore, the electrocatalysis activities of powder properly prepared by microwave calcining are much higher than that by high temperature calcine.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، فعالیت های الکتروکاتالیز پودری که به درستی توسط کلسینه کردن مایکروویو تهیه شده است بسیار بالاتر از کلسینه با دمای بالا است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، فعالیت های electrocatalysis پودر به درستی تهیه شده توسط calcining مایکروویو، بسیار بالاتر از that های درجه حرارت بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In leaching stage the zinc oxide is separated from the calcine s.
[ترجمه گوگل]در مرحله لیچینگ، اکسید روی از کلسین جدا می شود
[ترجمه ترگمان]در مرحله لیچینگ، اکسید روی از s calcine جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each target achieves or the part completely surpasses the American complete calcine quality specification, has the special economical development value.
[ترجمه گوگل]هر هدف به دست می آید یا قطعه به طور کامل از مشخصات کیفیت کلسین آمریکایی فراتر می رود، دارای ارزش توسعه اقتصادی ویژه است
[ترجمه ترگمان]هر هدف به طور کامل از مشخصات کیفی کامل calcine آمریکایی پیشی می گیرد و دارای ارزش توسعه اقتصادی خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهکی کردن (فعل)
calcine

مکلس کردن (فعل)
calcine

خشک کردن (فعل)
wipe, dry, wither, calcine, dehumidify, desiccate, drip-dry, exsiccate, evaporate, freeze-dry, make dry

تخصصی

[عمران و معماری] آهکی کردن - پختن سنگ آهن - تجزیه کربنات

انگلیسی به انگلیسی

• reduce a substance to a powdery consistency by the application of a high heat

پیشنهاد کاربران

۱. [سنگ آهک] پختن، آهک کردن
۲. ( شیمی ) تکلیس کردن؛ اکسیدن
۳. سوزاندن و خاکستر کردن
۴. [سنگ آهک] پخته شدن، آهک شدن
۵. ( شیمی ) تکلیس شدن؛ اکسیده شدن

بپرس