calcination

/ˌkælsɪˈneɪʃn̩//ˌkælsɪˈneɪʃn̩/

معنی: تکلیس، عمل اهکی کردن، تبدیل باهک
معانی دیگر: عمل اهکی شدن، برشتن

جمله های نمونه

1. Experiment research conducted on calcination of kaolinite from coal measure regarding the influential factors on whiteness of the final product.
[ترجمه گوگل]تحقیقات تجربی بر روی کلسینه کردن کائولینیت از اندازه گیری زغال سنگ با توجه به عوامل موثر بر سفیدی محصول نهایی انجام شد
[ترجمه ترگمان]تحقیق آزمایش بر روی تکلیس kaolinite ناشی از اندازه گیری زغال سنگ در رابطه با عوامل موثر بر روی سپیدی محصول نهایی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By adding only 5% kaolinite in the calcination process, the dealkalization rate could be increased to 100%.
[ترجمه گوگل]با افزودن تنها 5 درصد کائولینیت در فرآیند کلسینه کردن، می‌توان نرخ رسوب‌کردن را تا 100 درصد افزایش داد
[ترجمه ترگمان]با افزودن تنها ۵ % kaolinite در فرآیند کلسیناسیون، نرخ dealkalization می تواند تا ۱۰۰ % افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The calcination of HZSM-5 zeolite treated by sulfur acid not only could improve its acid quantity, but also increased strong acid sites with structure of super acid.
[ترجمه گوگل]کلسینه کردن زئولیت HZSM-5 تیمار شده با اسید سولفور نه تنها می‌تواند کمیت اسید آن را بهبود بخشد، بلکه باعث افزایش محل‌های اسید قوی با ساختار سوپر اسید نیز می‌شود
[ترجمه ترگمان]تکلیس of - ۵ که با اسید سولفور تیمار شد، نه تنها می تواند مقدار اسید خود را بهبود بخشد، بلکه محل های اسید قوی با ساختار فوق العاده اسیدی را افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That the calcination process will change the graininess, dispersity and acidity-basicity of the catalyst can explain the discrepancy of the above phenomena.
[ترجمه گوگل]اینکه فرآیند تکلیس باعث تغییر دانه بندی، پراکندگی و اسیدیته-بازی بودن کاتالیزور می شود، می تواند ناهماهنگی پدیده های فوق را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]فرآیند کلسیناسیون تغییر graininess، dispersity و اسیدیته - خاصیت کاتالیزور را تغییر می دهد و می تواند اختلاف بین پدیده های فوق را توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results reveal that the impregnation, drying, calcination and sulfidation are all important processes for the mechanical strength and reliability.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که اشباع، خشک کردن، کلسینه کردن و سولفیداسیون همه فرآیندهای مهم برای استحکام مکانیکی و قابلیت اطمینان هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که اشباع، خشک کردن، کلسیناسیون و سولفیداسیون همگی فرآیندهای مهمی برای استحکام مکانیکی و قابلیت اطمینان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The maxim strength is found when calcination temperature is 600 ℃.
[ترجمه گوگل]حداکثر قدرت زمانی پیدا می شود که دمای کلسینه 600 درجه سانتیگراد باشد
[ترجمه ترگمان]وقتی دمای کلسیناسیون دمای کلسیناسیون دمای کلسیناسیون افزایش می یابد، قدرت اصلی یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The influence of the calcination temperature on the catalytic activity of o - xylene isomerization was investig.
[ترجمه گوگل]تأثیر دمای کلسیناسیون بر فعالیت کاتالیزوری ایزومریزاسیون o-xylene مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر دمای کلسیناسیون بر فعالیت کاتالیتیک o - xylene isomerization investig بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results reveal that the impregnating, drying, calcination and sulfidation are all important processes for the mechanical strength and reliability of the catalyst.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که آغشته کردن، خشک کردن، کلسینه کردن و سولفیداسیون همه فرآیندهای مهمی برای استحکام مکانیکی و قابلیت اطمینان کاتالیزور هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که تصفیه سازی، خشک کردن، کلسیناسیون و سولفیداسیون همگی فرآیندهای مهمی برای استحکام مکانیکی و قابلیت اطمینان کاتالیست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. New type flashing - speed dynamic calcination technology is used for the production of active nano - ZnO.
[ترجمه گوگل]برای تولید نانو اکسید روی فعال از فناوری تکلیس دینامیکی فلاشینگ نوع جدید استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از تکنولوژی کلسیناسیون، برای تولید nano فعال مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Monument body such as the well - illuminated calcination of gold, Wuli also can be seen outside.
[ترجمه گوگل]بدنه بنای یادبود مانند کلسیناسیون طلا که به خوبی روشن شده است، Wuli نیز در بیرون دیده می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین در خارج از ساختمان، بدنه یادبود از قبیل کلسیناسیون (کلسیناسیون بالا)نیز دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Comparing with calcination reduction process, it solves many problems, such as low recovery rate of manganese, grievous dust pollution, large permanent investment and high labor intensity etc.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با فرآیند کاهش کلسیناسیون، بسیاری از مشکلات مانند نرخ بازیابی کم منگنز، آلودگی شدید گرد و غبار، سرمایه گذاری دائمی زیاد و شدت کار بالا و غیره را حل می کند
[ترجمه ترگمان]مقایسه با فرآیند کاهش کلسیناسیون، مشکلات بسیاری را حل می کند، مانند نرخ پایین بازیافت منگنز، آلودگی شدید غبار، سرمایه گذاری دائمی و شدت کار بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The influence of the calcination temperature on the catalytic activity of zeolitefor the reaction of o-xylene isomerization was investig.
[ترجمه گوگل]تأثیر دمای کلسینه بر فعالیت کاتالیزوری زئولیت برای واکنش ایزومریزاسیون O-xylene بررسی شد
[ترجمه ترگمان]تاثیر دمای کلسیناسیون بر فعالیت کاتالیتیک کاتالیست the، واکنش o - xylene isomerization investig بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A series of niobium acids at different calcination temperatures was prepared.
[ترجمه گوگل]یک سری از اسیدهای نیوبیم در دماهای مختلف کلسینه تهیه شد
[ترجمه ترگمان]یک سری از niobium در دماهای مختلف کلسیناسیون آماده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of pore silica gel, calcination temperature should not exceed 200 ℃.
[ترجمه گوگل]از ژل سیلیکا منافذ، دمای کلسینه نباید از 200 ℃ تجاوز کند
[ترجمه ترگمان]از ژل سیلیکا منافذ، دمای کلسیناسیون نباید بیشتر از دمای ۲۰۰ ° C باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The influence of the calcination temperature on the catalytic activity of zeolitefor the reaction of o-xylene isomerization was investigated.
[ترجمه گوگل]تأثیر دمای کلسیناسیون بر فعالیت کاتالیزوری زئولیت برای واکنش ایزومریزاسیون o-xylene مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر دمای کلسیناسیون بر فعالیت کاتالیتیک کاتالیست o - xylene isomerization مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکلیس (اسم)
calcination

عمل اهکی کردن (اسم)
calcination

تبدیل باهک (اسم)
calcination

تخصصی

[شیمی] تکلیس، تبدیل باهک، عمل اهکى شدن، برشتن
[عمران و معماری] تکلیس - کلسینه شدن
[مهندسی گاز] تکلیس، تبدیل به آهک
[زمین شناسی] تکلیس، برشتن، عمل تبدیل فلزات به اکسید ها بوسیله حرارت دادن در هوا
[معدن] تکلیس (پیرومتالورژی)
[پلیمر] تکلیس، عمل آهکی شدن

انگلیسی به انگلیسی

• process of reducing a substance to a powdery consistency by the application of a high heat

پیشنهاد کاربران

۱. آهک پزی، آهک سازی
۲. ( شیمی ) تکلیس؛ تشویه
۳. احراق، سوزاندن و خاکستر کردن
calcination ( شیمی )
واژه مصوب: تَکلیس
تعریف: فرایندی که در آن جسمی را در دمایی پایین‏تر از دمای ذوب آن گرم می کنند تا تجزیۀ شیمیایی یا انتقال فاز صورت گیرد

بپرس