calcimine

Example 1: 👇
The old farmhouse still had traces of calcimine on its ceilings, giving the rooms a soft, chalky appearance.
خانه مزرعه قدیمی هنوز آثاری از رنگشوی ( لایه ی نازک رنگ ) بر روی سقف خود داشت که به اتاق ها ظاهری نرم و گچی می بخشید.
Example 2: 👇
Over time, the calcimine began to peel, revealing plaster underneath.
با گذشت زمان، کلسیمین ( رنگ آبکی ) شروع به کنده شدن کرد و گچ زیر آن نمایان شد.
Example 3: 👇
The insides of houses were coated with calcimine before the advent of paint.
داخل خانه ها قبل از ظهور رنگ با رنگشوی پوشیده می شد.
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
2. ( v - tr ) to cover with calcimine; to whitewash ( a wall or ceiling ) with kalsomine.
Example 1: 👇
Sometimes, too, they kalsomine the face with an enamel, like that on a medieval vase.
گاهی نیز سطح را مانند روی گلدان قرون وسطایی با لعاب رنگشویی می کنند.
Example 2: 👇
We laid new floors, put windows, kalsomined the walls.
طبقات جدید را ساختیم، پنجره ها را کار گذاشتیم، دیوارها را رنگ آبکی زدیم.
Example 3: 👇
Interior walls in the watchman's quarters were plastered and calcimined and those of the bathroom were plastered and enameled.
دیوارهای داخلی اتاق نگهبان با گچ کاری و رنگشویی و دیوارهای حمام گچ بری و میناکاری شده بود.