• : تعریف: careful not to be trapped or taken advantage of; wary; shrewd. • مترادف: canny, careful, cautious, chary, guarded, wary • متضاد: gullible, naive • مشابه: alert, circumspect, clever, discreet, judicious, observant, prudent, shrewd, vigilant, watchful
- He's selling his car, but he was a bit cagey when we asked him about the price.
[ترجمه گوگل] او دارد ماشینش را می فروشد، اما وقتی از او در مورد قیمت پرسیدیم، کمی قاتل بود [ترجمه ترگمان] اون داره ماشینش رو میفروشه اما وقتی راجع به قیمت ازش پرسیدیم خیلی مشکوک می شه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. She's very cagey about her past life.
[ترجمه گوگل]او در مورد زندگی گذشته خود بسیار نگران است [ترجمه ترگمان]در مورد زندگی گذشته او خیلی مشکوک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He is cagey about what he was paid for the business.
[ترجمه گوگل]او در مورد آنچه که برای کسب و کار به او دستمزد دریافت کرده است، نگران است [ترجمه ترگمان]درباره کاری که برای این کار پرداخته بود مشکوک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The cagey fox could not be easily trapped by the farmer.
[ترجمه امیری] روباه زیرک به راحتی به دام کشاورز نمیفتد
|
[ترجمه گوگل]روباه قفسی نمی تواند به راحتی توسط کشاورز به دام بیفتد [ترجمه ترگمان]روباه روباه به راحتی نمی توانست توسط دهقان به دام بیفتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He's very cagey about his family.
[ترجمه گوگل]او نسبت به خانواده اش بسیار حساس است [ترجمه ترگمان]در مورد خانواده اش خیلی مشکوک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was very cagey about what happened at the meeting.
[ترجمه گوگل]او در مورد آنچه در جلسه اتفاق افتاد بسیار محتاط بود [ترجمه ترگمان]او در مورد آنچه در جلسه اتفاق افتاد بسیار عصبانی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was very cagey about the deal.
[ترجمه گوگل]او در مورد معامله بسیار دمدمی مزاج بود [ترجمه ترگمان]اون در مورد معامله خیلی فکر می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is very cagey about his plans.
[ترجمه گوگل]او در مورد برنامههایش بسیار محتاط است [ترجمه ترگمان]او در مورد برنامه های خود بسیار حساس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The old hermit was very cagey about her past life.
[ترجمه گوگل]پیرمرد گوشه نشین در مورد زندگی گذشته خود بسیار نگران بود [ترجمه ترگمان]راهب پیر در مورد زندگی گذشته او خیلی نگران بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If he hadn't played so cagey with her, she'd have told him.
[ترجمه گوگل]اگر اینقدر با او بازی نمی کرد، به او می گفت [ترجمه ترگمان]او به او گفته بود: اگر این قدر با او خوب بازی نکرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The White House is being very cagey about the contents of the report.
[ترجمه گوگل]کاخ سفید در مورد محتوای گزارش بسیار محتاط است [ترجمه ترگمان]کاخ سفید در مورد محتوای این گزارش بسیار حساس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Yet he was cagey and knew when to be blunt.
[ترجمه گوگل]با این حال او قفس بود و می دانست چه زمانی باید رک و پوست کنده باشد [ترجمه ترگمان]با این حال، مشکوک بود و می دانست که چه وقت رک و بی پرده حرف بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His habitual London expression, cagey and mournful, was never to be seen.
[ترجمه گوگل]حالت همیشگی او در لندن، غمگین و غمگین، هرگز دیده نشد [ترجمه ترگمان]حالتی که در لندن دیده می شد، در آن چهره عبوس و غم انگیز، هرگز دیده نمی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He is cagey about his plans post-Maastricht - whenever that may be.
[ترجمه گوگل]او در مورد برنامههای خود پس از ماستریخت - هر زمان که ممکن است - بیپروا است [ترجمه ترگمان]او در مورد طرح های خود به نام ماستریخت یا Maastricht صحبت می کند - هر زمان که ممکن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. All the same he had been rather cagey about Ianthe Broome, not saying who it was that had brought the oxtail.
[ترجمه گوگل]با این حال، او نسبت به ایانت بروم بسیار بداخلاق بود و نگفت چه کسی دم گاو را آورده است [ترجمه ترگمان]در عین حال در مورد Ianthe و Broome حرف می زد، نه اینکه بگوید چه کسی آن را آورده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید