1. cafe au lait
شیر قهوه
2. a cafe where local intelligentsia gathered
کافه ای که روشنفکران محلی در آن گرد می آمدند.
3. If there's a cafe nearby, we could stop for a snack.
[ترجمه Me] اگر اینجا یک رستوران باشه ما برای میان وعده توقف میکنیم|
[ترجمه Kate] اگر یک کافه در آن نزدیکی وجود داشته باشد، ما برای خوردن میان وعده در آنجا توقف می کنیم.|
[ترجمه پانته آ نوحی ] اگر ای اطراف یک کافه باشد ما میتونیم برای میان وعده صبر کنیم|
[ترجمه Muhammad] اگر در نزدیکی اینجا رستورانی باشد برای خوردن میان وعدهتوقف کنیم|
[ترجمه Hosna] اگر یک کافه این نزدیکی باشد ، ما میتوانیم برای خوردن یک اسنک توقف کنیم .|
[ترجمه گوگل]اگر کافه ای در این نزدیکی هست، می توانیم برای یک میان وعده توقف کنیم[ترجمه ترگمان]اگر یک کافه در آن نزدیکی وجود داشته باشد، ما می توانیم یک اسنک را متوقف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This cafe is a rendezvous for writers and artists.
[ترجمه گوگل]این کافه میعادگاه نویسندگان و هنرمندان است
[ترجمه ترگمان]این کافه a برای نویسندگان و هنرمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کافه a برای نویسندگان و هنرمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The cafe was divided up by glass partitions.
[ترجمه گوگل]کافه با پارتیشن های شیشه ای تقسیم شده بود
[ترجمه ترگمان]کافه با بخش های شیشه ای تقسیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کافه با بخش های شیشه ای تقسیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There is a pleasant little cafe bar a hundred yards down the road.
[ترجمه گوگل]یک کافه بار کوچک دلپذیر صد متری پایین تر از جاده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک کافه کوچک pleasant در صد متری جاده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کافه کوچک pleasant در صد متری جاده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This cafe keeps late into the night.
[ترجمه Me] این رستوران تا اخر شب باز است|
[ترجمه Kourosh] این کافه تا اواخر شب است|
[ترجمه 🥰] این رستوران تا اواخر شب باز است|
[ترجمه کیمیاآقاملایی] این کافه تا پاسی از شب کار می کند|
[ترجمه reza kohkan] این کافه باز است|
[ترجمه گوگل]این کافه تا پاسی از شب کار می کند[ترجمه ترگمان]این کافه تا شب دیر می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We managed to beg a meal from the cafe owner.
[ترجمه عاشق] ما تونستیم از صاحب کافه غذا سفارش دهیم|
[ترجمه گوگل]ما موفق شدیم از صاحب کافه یک غذا التماس کنیم[ترجمه ترگمان] موفق شدیم از صاحب خونه غذا سفارش بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When the rain started, we dived into a cafe.
[ترجمه 🥰] وقتی باران شروع شد ؛ ما به یک کافه رفتیم|
[ترجمه گوگل]وقتی بارون شروع شد، شیرجه زدیم توی یه کافه[ترجمه ترگمان]وقتی باران شروع شد، ما به یک کافه سرازیر شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There is a cafe on the other side of the lake.
[ترجمه فاطمه] یک کافه در طرف دیگر دریاچه است|
[ترجمه Amir] در آن طرف دریاچه یک کافه وجود دارد|
[ترجمه گوگل]در آن طرف دریاچه یک کافه وجود دارد[ترجمه ترگمان] یه کافه اونور دریاچه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We found a cheap and cheerful cafe .
[ترجمه گوگل]ما یک کافه ارزان و شاد پیدا کردیم
[ترجمه ترگمان]یه کافه ارزون و شاد پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه کافه ارزون و شاد پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The cafe serves an assortment of gourmet treats.
[ترجمه گوگل]در این کافه انواع غذاهای لذیذ سرو می شود
[ترجمه ترگمان]این کافه، یک مجموعه از treats را سرو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کافه، یک مجموعه از treats را سرو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Those young people often sat in the cafe around the corner drinking and telling dirty stories.
[ترجمه گوگل]آن جوانان اغلب در کافه گوشه ای می نشستند و مشروب می خوردند و داستان های کثیف می گفتند
[ترجمه ترگمان]آن جوان ها اغلب در کافه نشسته بودند و گپ می زدند و قصه های مستهجن می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن جوان ها اغلب در کافه نشسته بودند و گپ می زدند و قصه های مستهجن می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید