caesura

/sɪˈzjʊərə//sɪˈzjʊərə/

معنی: وقفه، ایست
معانی دیگر: (شعر) مکث شعری (در شعر انگلیسی این وقفه تقریبا در وسط هر سطر قرار دارد)، وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد، سکته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: caesurae, caesuras, cesurae, cesuras
مشتقات: caesural (adj.)
• : تعریف: a break or hesitation in a line of verse, usu. necessitated by the sense of the words.

جمله های نمونه

1. The top health caesura (concern) in the let of(Latin) American and Middle Eastern countries in the survey was fighting hunger and poor new treation (nutrition).
[ترجمه گوگل]مهم ترین سزار (نگرانی) بهداشتی در کشورهای آمریکای لاتین و خاورمیانه در این نظرسنجی مبارزه با گرسنگی و درمان جدید ضعیف (تغذیه) بود
[ترجمه ترگمان]بالاترین میزان سلامت (نگرانی)در اجازه (لاتین)و کشورهای خاورمیانه در این نظرسنجی با گرسنگی و treation جدید (تغذیه)فقیر مبارزه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In English poetry, a caesura refers to a break within a line.
[ترجمه گوگل]در شعر انگلیسی، سزار به گسست در یک سطر اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]در شعر انگلیسی، caesura به وقفه ای در یک خط اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I remember better, because, despite the abrupt caesura in my academic career that occurred in 195 I have gone on teaching the humanities almost continually to students of all kinds and ages.
[ترجمه گوگل]بهتر به یاد دارم، زیرا علیرغم سزارهای ناگهانی در دوران تحصیلی من که در سال 195 رخ داد، من تقریباً به طور مداوم به تدریس علوم انسانی به دانش آموزان از هر نوع و سنی ادامه داده ام
[ترجمه ترگمان]من بهتر به خاطر دارم، زیرا علی رغم caesura ناگهانی در حرفه دانشگاهی من که در سال ۱۹۵ میلادی رخ داد، به تدریس علوم انسانی تقریبا به طور پیوسته به دانش آموزان انواع مختلف و نسل ها ادامه داده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After an ominous caesura the preacher continued.
[ترجمه گوگل]پس از یک سزارۀ شوم، واعظ ادامه داد
[ترجمه ترگمان]کشیش ادامه داد: بعد از یک جنگ شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is usually a caesura after the ictus of the third foot.
[ترجمه گوگل]معمولاً بعد از کتوس پای سوم سزارا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]معمولا یک caesura بعد از the پای سوم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وقفه (اسم)
suspension, abeyance, break, pause, interval, hiatus, standstill, cease, paralysis, stick, gap, station, timeout, caesura, chasm, jib, deadlock, desuetude

ایست (اسم)
stop, cessation, suspension, interval, standstill, stay, stand, halt, cease, close, period, timeout, caesura, flag stop, torpidity, stoppage

انگلیسی به انگلیسی

• pause, break (music, poetry)

پیشنهاد کاربران

( ادبیات، در میانِ مصراع ) سکته ملیح، درنگ
وقفه، توقف

بپرس