caesar

/ˈsiːzər//ˈsiːzə/

معنی: قیصر، امپراطور
معانی دیگر: (شاید از فارسی: خسرو)، قیصر (عنوان امپراطوران روم از اگوستوس تا هادریان و همچنین عنوان امپراطوران روم مقدس)، هر یک از امپراطوران روم، جولیوس سزار (دولتمرد رومی که بین سال های 49-44 پیش از میلاد دیکتاتور روم بود)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the title of the emperors of Rome from Augustus to Hadrian and the emperors of the Holy Roman Empire.

(2) تعریف: any emperor.
مشابه: king

(3) تعریف: (often l.c.) a tyrant or dictator.

- The boy ruled their home like a little caesar.
[ترجمه گوگل] پسر مانند یک سزار کوچک بر خانه آنها حکومت می کرد
[ترجمه ترگمان] اون پسر مثل یه caesar، خونه شون رو رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Caesar’s wife must be above suspicion.
[ترجمه زاهد بیگدلی] همسر سزار باید دور از سو. ُ ظن باشد.
|
[ترجمه گوگل]همسر سزار باید بیش از حد مشکوک باشد
[ترجمه ترگمان]همسر قیصر باید بالاتر از این بدگمان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Julius Caesar was ravished by Cleopatra's beauty.
[ترجمه گوگل]ژولیوس سزار توسط زیبایی کلئوپاترا مجذوب شد
[ترجمه ترگمان]ژولیوس سزار توسط زیبایی کلئوپاترا پر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mark Antony declaimed over the body of Caesar.
[ترجمه گوگل]مارک آنتونی روی جسد سزار دکلمه کرد
[ترجمه ترگمان]مارکوس آنتونیوس بر پیکر قیصر declaimed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Caesar marched north into the forests that border the Danube River.
[ترجمه گوگل]سزار به سمت شمال به جنگل‌های هم مرز با رود دانوب رفت
[ترجمه ترگمان]قیصر به سوی شمال به سوی جنگل های رودخانه دانوب روانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He goes on to describe very vividly how Caesar was stabbed to death.
[ترجمه گوگل]او در ادامه توضیح می دهد که چگونه سزار با چاقو کشته شد
[ترجمه ترگمان]او در ادامه توضیح می دهد که چگونه قیصر به ضرب چاقو کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Julian calendar was introduced by Julius Caesar and hence carries his name.
[ترجمه گوگل]تقویم جولیان توسط ژولیوس سزار معرفی شد و از این رو نام او را یدک می کشد
[ترجمه ترگمان]تقویم ژولیان توسط ژولیوس سزار معرفی شد و از این رو نام او را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He believes he's a reincarnation of Julius Caesar.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که تناسخ ژولیوس سزار است
[ترجمه ترگمان]به نظر او تناسخ ژولیوس سزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Caesar marched into Rome with an army at his back.
[ترجمه گوگل]سزار با لشکری ​​در پشت خود به رم لشکر کشید
[ترجمه ترگمان]قیصر با لشکری در پشتش وارد رم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Caesar is no more.
[ترجمه گوگل]سزار دیگر نیست
[ترجمه ترگمان]سزار دیگر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the spirit of Caesar could be called up by some spell, I wonder what it would think of the present day.
[ترجمه گوگل]اگر بتوان روح سزار را با طلسم فراخوانی کرد، نمی دانم در مورد امروز چه فکری می کند
[ترجمه ترگمان]اگر روح قیصر می توانست به وسیله افسون احضار شود، نمی دانم این روز چه فکری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Caesar will never know how fortunate he was to survive this episode.
[ترجمه گوگل]سزار هرگز نخواهد فهمید که او چقدر خوش شانس بود که از این قسمت جان سالم به در برد
[ترجمه ترگمان]سزار \"هرگز نمی دونه که چقدر خوش شانس بوده که\" از این قسمت نجات پیدا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This again portrays Cassius as a hero, and Caesar as a feeble old man in comparison.
[ترجمه گوگل]این دوباره کاسیوس را به عنوان یک قهرمان و سزار را به عنوان یک پیرمرد ضعیف در مقایسه نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این بار، کاسیوس، کاسیوس را به عنوان قهرمانی به تصویر می کشد، و قیصر به عنوان مردی ضعیف و ضعیف در قیاس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Julius Caesar favoured a traditional style of portrait, but used his image in a regal manner that traditionalists found offensive.
[ترجمه گوگل]ژولیوس سزار به سبک سنتی پرتره علاقه داشت، اما از تصویر خود به شیوه ای سلطنتی استفاده کرد که سنت گرایان آن را توهین آمیز می دانستند
[ترجمه ترگمان]یولیوس قیصر سبک سنتی خود را به نمایش گذاشت، ولی از وجهه خود به شیوه ای شاهانه استفاده کرد که سنت گرایان توهین آمیز تلقی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Following an interval of mourning for Caesar, Octavian adopted an image loosely based on that of earlier Hellenistic kings.
[ترجمه گوگل]پس از مدتی سوگواری برای سزار، اکتاویان تصویری را که بر اساس تصویر پادشاهان پیشین هلنیستی بود، اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان]اوکتاویانوس، پس از یک دوره سوگواری برای قیصر، تصویری از پادشاهان قدیم هلنیستی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قیصر (اسم)
caesar, kaiser, czar

امپراطور (اسم)
caesar

انگلیسی به انگلیسی

• roman emperor

پیشنهاد کاربران

قیصر. امپراطور
مثال:
Brutus was Caesar's favorite
بروتوس نور چشمیِ قیصر بود.
هوسر، هوسرَو، هوسَراو - نام پسرانه
واژه اوستایی: هَئوسرَوَنگهه ( haosravanghahe )
هوسر ( hosr ) : نام اوستایی کَسرا یا کِیخسرو یا خسرو کیانی!
هر دو واژه انگلیسی ( caesar, kaiser ) از پارسی کَسرا ( هوسرَو یا خسرو ) برگرفته شده اند!
...
[مشاهده متن کامل]

سانسکریت: سوشروس ( سوشروتا سَمهیتا: نام نخستین پزشک و جراح پلاستیک هندو )
هَمِستار ( خلاف ) آن: دوسَرو ( dusraw: بدنام، رسوا، بی آبرو )
( ( آگاهی درباره واژه " کَسرا" که برخی گمان می کنند عربی است ولی اُسپور ( کاملا ) پارسی است:
کَ: کوتاه شده کَی یا کِوَی - پادشاه، شاه، فرمانروا، کاریزما!
مانند: کاویان، کیخسرو، کیکاووس، کیقباد و. . .
سرا: ستاک ( بُن فعل ) سَُراییدن
معنی: شهنام، شاهانه، نیکنام و همان معنای هوسرَو یا خسرو! ) )
.
هو: فطرت، سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ و بوی خدایی، هو ( هولس ) !
شخصیت، انسانیت، منش، نهاد، وجود، گوهره، نژاد، خیم!، آسِن ( در واژه آسنا! ) ، روه ( روح - در واژه روهان! ) -
نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا ( درست و راست ) ، هَژیر!
.
سر ( سرَو، سَراو ) : ستاک ( بُن فعل ) سَُراییدن -
از واژه اوستایی: سَراو - پهلوی: سُروتَن
.
معنی: نیکنام، خوشنام ( هونام! ) ، پر آوازه، خوش آوازه، سرشناس، نامدار، نامی، ناموَر -
آبرومند، دارای ارزش و صاحب اعتبار، وَرسَنگ ( ورهَنگ ) ! -
پیشکِسوَت، کهنه کار، اسطوره ( استوره ) -
مُرشد، پیشوا، راهنما، رهبر، سرپرست، کلانتر، ناخدا، فرمانده،
سردَمدار، سردسته، سرکَرده، سرگروه، سرتیم ( کاپیتان ) ، سَردار ( سِزار ) ، باباشَمَل! -
پرچم دار، پیشگام، پیشرو، پیشتاز، پیشاهنگ، پیش قَراوُل، یکه تاز! -
تبار نیک، نیک نژاد، گوهره ی گیرا و جذاب، خانواده نیک و دلگرم ( امیدوار )
.
بخشی از بند 18 دُرُواسپ ( گوش ) یشت:
yatha azem bandayeni
mairīm tūirīm frangrasyānem
uta bastem vādhayeni
uta bastem upanayeni
bastem kavōish haosravanghahe
"janāt tem kava "haosrava
pasne varōish caēcastahe
jafrahe uruyāpahe
puthrō kaēna syāvarshānāi
zūrō - jatahe narahe
akhraērathaheca naravahe
معنی: تا افراسیاب یا تَبار فرنگیس ( نام دختر افرسیاب و همسر سیاوش ) قاتل تورانی را ببندم، تا او را در بند بِکِشَم، تا او را در بند نزد شاه هوسرَوَه ( کیخسرو ) بیاورم، تا شاه هوسرَوَه ( کیخسرو ) او را در پشت دریاچه عمیق آب های شور، دریاچه چیچِست ( دریاچه ارومیه ) بِکُشت تا خون خواهی سیاوش را بگیرد. پدر سیاوش مرد ( جدّ سیاووش، کیکاووس ) و اَغریرَث نیمه مرد یا نامرد ( اَغریرَد، بردار افراسیاب که به فرنود همراهی با ایرانیان به دست او کشته شد! )
.
یادآوری از واژه ارومیه:
به روایت شاهنامه: در نبرد های متوالی، پیران ویسه کشته شد و افراسیاب زخم برداشت و به گَنگدِژ ( نام قلعه ای در شهر بابل ) گریخت و در آذرگُشَسپ آرزوی پیروزی کرد ولی هوم، عابد و پارسای معروف غار بَردَع ( نام شهری در قفقاز ) افراسیاب را دستگیر کرد، اما افراسیاب با حیله و نیرنگ مؤفق به فرار شد و خود را در دریای چیچِست افکند و در آب پنهان شد.
هوم به گودرز که به جست و جوی افراسیاب آمده بود می گوید:
درین آبِ چیچِست پنهان شده ست / بگفتم تو را راست چونان که هست
گودرز این خبر را به کاووس و کیخسرو رسانید و آن ها با تدبیر، افراسیاب را از این دریاچه بیرون کشیدند و کیخسرو به انتقام خون پدرش ( سیاووش ) افراسیاب را کُشت.

منابع• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm
این واژه از واژه پارسی �کسرا� و �خسرو� گرفته شده.
سزار

بپرس