caddie

/ˈkædi//ˈkædi/

معنی: پیشخدمت، توپ تنیس، چای دان، دانش اموز دانشکده افسری، پسر کهتر
معانی دیگر: به عنوان وردست عمل کردن، کدی شدن، (در اصل) پسر بچه ی پادو، خبررسان، نامه رسان، (در بازی گلف) وردست بازیکن (که وسایل بازی را حمل می کند)، پیشخدمتی کردن، پادوی کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: caddies
• : تعریف: a person who carries the clubs of a golfer during a round and assists the golfer in other ways.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: caddies, caddying, caddied
• : تعریف: to work as a caddie.

جمله های نمونه

1. he used to caddie for arnold palmer for several years
چندین سال برای آرنولد پالمر کدی گری می کرد.

2. Would you like me to caddie for you?
[ترجمه گوگل]دوست داری برایت کیدی کنم؟
[ترجمه ترگمان]میخوای واست یه پسر بیارم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The caddie ran over to fetch something for him.
[ترجمه گوگل]کادوی دوید تا چیزی برایش بیاورد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت به طرف او دوید تا چیزی برایش بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was starting to think of the caddie bus as the ideal way to travel.
[ترجمه گوگل]داشتم به اتوبوس کادی به عنوان راهی ایده آل برای سفر فکر می کردم
[ترجمه ترگمان]داشتم به اتوبوس caddie به عنوان راه ایده آل برای سفر فکر می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The caddies received only a proportion of this as a caddie master was entitled to the remainder.
[ترجمه گوگل]کادی ها فقط نسبتی از این مبلغ را دریافت می کردند، زیرا استاد کادی مستحق باقی مانده بود
[ترجمه ترگمان]The تنها نسبت به این امر مقداری از این پول را به عنوان استاد caddie دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The greatest pleasure comes when caddie and player are in perfect synchronization.
[ترجمه گوگل]بزرگترین لذت زمانی حاصل می شود که کادوی و بازیکن در هماهنگی کامل باشند
[ترجمه ترگمان]بیش ترین لذت زمانی اتفاق می افتد که caddie و بازیکن در هماهنگی کامل حضور داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Manuel had selected a wedge; his caddie was waiting beside the green with his putter.
[ترجمه گوگل]مانوئل یک گوه انتخاب کرده بود کادویش با پاترش کنار سبزه منتظر بود
[ترجمه ترگمان]مانوئل wedge را انتخاب کرده بود، caddie در کنار سبز چوب او منتظر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Andy was accompanied by his caddie who had brought the full bag just in case his pro decided to change his club.
[ترجمه گوگل]اندی با کادرش همراه بود که کیسه پر را آورده بود فقط در صورتی که حرفه ای تصمیم بگیرد باشگاهش را عوض کند
[ترجمه ترگمان]اندی با caddie همراه بود که تنها در صورتی که طرفداران او تصمیم گرفتند چوب گلف خود را تغییر دهند، کیف کامل را آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was only the caddie, so I sneaked out.
[ترجمه گوگل]من فقط کادی بودم، بنابراین یواشکی بیرون آمدم
[ترجمه ترگمان]من فقط یه پسر پیشخدمت بودم واسه همین دزدکی رفتم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eventually Jim's old caddie came out of the woodwork again and I carried on for one or two other pros.
[ترجمه گوگل]در نهایت کادوی قدیمی جیم دوباره از کار چوب بیرون آمد و من برای یک یا دو حرفه ای دیگر ادامه دادم
[ترجمه ترگمان]سرانجام caddie پیر جیم دوباره از woodwork بیرون آمد و من یک یا دو نفر از موافقان دیگر را حمل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the caddie got it wrong more than twice, he was for the chop!
[ترجمه گوگل]اگر کیدی بیش از دو بار اشتباه کرده بود، او برای ریز ریز کردن بود!
[ترجمه ترگمان]اگر پسر آن را بیشتر از دو بار اشتباه کرده بود، برای خرد شدن بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have no wish to caddie for Brian Harley.
[ترجمه گوگل]من هیچ آرزویی ندارم برای برایان هارلی کادو کنم
[ترجمه ترگمان]من هیچ تمایلی ندارم که برای \"برایان هارلی\" کار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Everything was down, subscriptions and bar takings, caddie and green fees.
[ترجمه گوگل]همه چیز خراب بود، اشتراک ها و بارها، پول نقد و هزینه های سبز
[ترجمه ترگمان]همه چیز روب راه بود، subscriptions و bar، caddie و هزینه های سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It all stated when Jamie Spence's regular Tour caddie decided that the time had come to marry his sweetheart.
[ترجمه گوگل]همه چیز زمانی بیان شد که مهماندار معمولی جیمی اسپنس تصمیم گرفت که زمان ازدواج با معشوقش فرا رسیده است
[ترجمه ترگمان]همه چیز حاکی از این بود که سفر منظم جیمی Spence تصمیم گرفته بود با معشوقه خود ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشخدمت (اسم)
servant, bellboy, waiter, office boy, pursuivant, caddie, caddy

توپ تنیس (اسم)
caddie, caddy

چای دان (اسم)
caddie, caddy, canister

دانش اموز دانشکده افسری (اسم)
caddie, caddy

پسر کهتر (اسم)
caddie, caddy

انگلیسی به انگلیسی

• person who carries golf clubs; wheeled device for carrying things which cannot be carried by hand; person who hangs around waiting for odd jobs (scottish slang)
carry golf clubs
a caddie is a person who carries golf clubs and other equipment for a person playing golf. count noun here but can also be used as a verb. e.g. he was a member of the golf club and we used to caddy for him.

پیشنهاد کاربران

بپرس