اسم ( noun )
• (1) تعریف: a hiding place for treasures or supplies, esp. in the ground.
• مشابه: crypt, hole, repository
• مشابه: crypt, hole, repository
- The dogs easily found the cache where the explosives were hidden.
[ترجمه فرشته غرا] سگها براحتی مخزن مواد منفجره را کشف کردند|
[ترجمه امین] سگ ها مخفیگاهی را که مواد منفجره پنهان شده بود، به راحتی پیدا کردند.|
[ترجمه 👩🏻⚕️] سگ ها مخزنی را که در آن مواد منفجره پنهان شده بود به راحتی پیدا کردند|
[ترجمه گوگل] سگ ها به راحتی انباری را که مواد منفجره در آن پنهان شده بود، پیدا کردند[ترجمه ترگمان] سگ ها به راحتی مخفیگاه را پیدا کردند که مواد منفجره در آن مخفی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: something stored or hidden.
• مترادف: stash, treasure
• مشابه: cash, hoard, loot, nest egg, secret
• مترادف: stash, treasure
• مشابه: cash, hoard, loot, nest egg, secret
- A cache of rifles and other arms was found near the rebels' camp.
[ترجمه Ali] در نزدیکی اردوگاه شورشیان انباری از تسلیحات پیدا شد|
[ترجمه Ali] در نزدیکی اردوگاه شورشیان انباری از تسلیحات یافت شد|
[ترجمه گوگل] یک انبار تفنگ و سلاح های دیگر در نزدیکی اردوگاه شورشیان پیدا شد[ترجمه ترگمان] یک انبار اسلحه و سلاح های دیگر در نزدیکی اردوگاه شورشیان پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: caches, caching, cached
حالات: caches, caching, cached
• : تعریف: to keep, place, or conceal in a cache.
• مترادف: conceal, hide, keep, save, secrete, squirrel away, stash, store
• مشابه: accumulate, acquire, assemble, bury, collect, cover, garner, gather, hoard
• مترادف: conceal, hide, keep, save, secrete, squirrel away, stash, store
• مشابه: accumulate, acquire, assemble, bury, collect, cover, garner, gather, hoard
- The stolen paintings were cached in a concealed vault.
[ترجمه گوگل] نقاشی های دزدیده شده در یک طاق مخفی نگهداری می شدند
[ترجمه ترگمان] نقاشی های دزدیده شده تو یه گاوصندوق مخفی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نقاشی های دزدیده شده تو یه گاوصندوق مخفی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید