• (1)تعریف: a vegetable with large green or purple leaves that overlap tightly to form a round head.
- Sauerkraut is made from cabbage.
[ترجمه گوگل] کلم ترش از کلم تهیه می شود [ترجمه ترگمان] خوراک کلم از کلم ساخته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: (slang) money.
- That's a lot of cabbage to be walking around with!
[ترجمه گوگل] این مقدار زیادی کلم است که باید با آن راه رفت! [ترجمه ترگمان] این کلم پر از کلم است که باید همین اطراف قدم بزنیم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: cabbages, cabbaging, cabbaged
• : تعریف: to grow in the shape of a head, as a cabbage does.
جمله های نمونه
1. cabbage leaf dolma
دلمه ی برگ کلم
2. a cabbage patch
پالیز کدو
3. insipid boiled cabbage
کلم جوشانده ی بی مزه
4. the characteristic odor of cabbage
بوی ویژه ی کلم
5. the first cross of cabbage and carrot was not successful
اولین پیوند کلم و هویج موفقیت آمیز نبود.
6. the persistent odor of boiled cabbage
بوی ماندنی کلم آب پزشده
7. three heads of lettuce and two heads of cabbage
سه عدد کاهو و دو تا کلم
8. Coleslaw is made with shredded cabbage.
[ترجمه گوگل]سالاد کلم با کلم خرد شده درست می شود [ترجمه ترگمان] Coleslaw با کلم خرد شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I'm just going to prick out some young cabbage plants.
[ترجمه گوگل]من فقط قصد دارم چند بوته کلم جوان را بچینم [ترجمه ترگمان]من فقط میرم یه سری گیاه کلم تازه درست کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When you've boiled the cabbage, strain off the water through a colander.
[ترجمه گوگل]وقتی کلم را آب پز کردید، آب آن را از یک آبکش صاف کنید [ترجمه ترگمان]وقتی کلم را آب پز می کنی، از طریق صافی آب را از آب بیرون می کشی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A jar of pickle will contain pickled cabbage.
[ترجمه گوگل]یک شیشه ترشی حاوی کلم ترشی است [ترجمه ترگمان] یه شیشه ترشی، ترشی کلم رو پر میکنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Finely shred the carrots, cabbage and cored apples.
[ترجمه گوگل]هویج، کلم و سیب های هسته گرفته را ریز خرد کنید [ترجمه ترگمان]Finely هویج، کلم و سیب cored را خرد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I like most vegetables but not cabbage.
[ترجمه M. H] من بیشتر سبزیجات را دوست دارم اما کلم را دوست ندارم
|
[ترجمه گوگل]من بیشتر سبزیجات را دوست دارم اما کلم را نه [ترجمه ترگمان]من بیشتر سبزی رو دوست دارم اما کلم نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Cut the cabbage into fine long shreds.
[ترجمه گوگل]کلم را به تکه های بلند ریز خرد کنید [ترجمه ترگمان]کلم را به تکه های ریز ریز ببر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Cauliflower is nothing but cabbage with a college education. Mark Twain
[ترجمه گوگل]گل کلم چیزی جز کلم با تحصیلات دانشگاهی نیست مارک تواین [ترجمه ترگمان]Cauliflower چیزی جز کلم با تحصیلات دانشگاهی نیست مارک تواین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Our family had harvested the cabbage and turnips from our field and were preparing to wash and salt them.
[ترجمه گوگل]خانواده ما کلم و شلغم را از مزرعه ما برداشت کرده بودند و آماده شستن و نمک زدن آنها بودند [ترجمه ترگمان]خانواده ما کلم و شلغم را از مزرعه ما برداشت و برای شستن و نمک کردن آن ها آماده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Harvest tip Instead of harvesting the whole cabbage, cut the head leaving a short stump.
[ترجمه گوگل]نوک برداشت به جای برداشت کل کلم، سر آن را برش دهید تا یک کنده کوتاه باقی بماند [ترجمه ترگمان]برداشت برداشت به جای برداشت کل کلم، سر بریده را برید و یک تکه بریده کوتاه را رها کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Pass around the jar of red cabbage water to see if the students can identify it.
[ترجمه گوگل]اطراف شیشه آب کلم قرمز را رد کنید تا ببینید دانش آموزان می توانند آن را شناسایی کنند یا خیر [ترجمه ترگمان]یک شیشه از آب کلم قرمز را بگیرید تا ببینید آیا دانش آموزان می توانند آن را شناسایی کنند یا نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کلم (اسم)
cabbage
دله دزدی (اسم)
cabbage, crib, picking, petty larceny, petit larceny
[صنایع غذایی] کلم پیچ: گیاهی است دو ساله از خانواده چلیپاییان که دارا ی برگهای پیچیده به دور هم است.
انگلیسی به انگلیسی
• type of leafy vegetable pilfer, take someone else's things (rare usage) a cabbage is a large green leafy vegetable.
پیشنهاد کاربران
کلم ( سبزی ای با برگ های گرد و پیچیده ) She made coleslaw with shredded cabbage. آدم کودن/بی مصرف ( غیررسمی، معمولاً برای اشاره به فردی با ناتوانی ذهنی ) He's just a cabbage after the accident, can't do anything. ... [مشاهده متن کامل]
پول کاغذی ( غیررسمی - بیشتر در آمریکا ) He flashed a wad of cabbage at the bar.
جدا از معنی کلمه، اصطلاح قدیمی برای ( ( ( پول ) ) ) هستش
کلم. دله دزدی، کش رفتن، رشد پیدا کردن ( مثل سر کلم ) . پول. نان. چیپس. بی شرمی. فلز برنج money, blunt, brass, bread, chips, dibs, dinero, do - re - mi, dough, greenbacks
🔸 **معادل فارسی:** ۱. کلم ( معنای اصلی ) ۲. پول ( به صورت عامیانه و شوخی آمیز ) در زبان محاوره ای: وقتی کسی می گه *“I need some cabbage”* یعنی یه کم پول لازم دارم. - - - ... [مشاهده متن کامل]
🔸 **تعریف ها:** 1. ** ( غیرعامیانه – اصلی ) :** سبزی سبزرنگ و برگ دار که در سالادها یا غذاها استفاده می شود. مثال: She added chopped cabbage to the soup. او کلم خردشده را به سوپ اضافه کرد. 2. ** ( عامیانه – پول ) :** اصطلاح عامیانه برای پول، به ویژه اسکناس. بیشتر در گفت وگوهای دوستانه یا طنزآمیز به کار می رود. مثال: He makes a lot of cabbage selling cars. او از فروش ماشین ها کلی پول درمیاره. 3. ** ( غیررایج – توهین آمیز ) :** در بعضی لهجه های بریتانیایی، برای اشاره به فردی کم هوش یا بی حرکت هم استفاده می شود. مثال: They treated him like a cabbage after the accident. بعد از تصادف با او مثل یک آدم بی حرکت رفتار کردند. - - - 🔸 **مترادف ها ( برای معنی عامیانه ی پول ) :** dough – bread – moolah – bucks – cheddar – loot – cash 🔸 **ریشه شناسی:** در اوایل قرن بیستم در آمریکا، واژه ی *cabbage* به دلیل رنگ سبزش ( شبیه رنگ اسکناس ها ) به صورت طنزآمیز برای پول به کار رفت.
cabbage برگ کلم cauliflower گل کلم
cabbage : کلم 🥦
cabbage ( n ) ( k�bɪdʒ ) =a round vegetable with large green, purple - red, or white leaves that can be eaten raw or cooked
cabbage = کلم
۱. کلم پیچ، کلم برگ؛ کلم قرمز ۲. ( در بریتانیا، محاوره، به طعنه ) آدم بی بو و خاصیت، آدم منفعل؛ ( آدمِ ) عقب مانده
اسامی سبزیجات به انگلیسی: asparagus = مارچوبه bell pepper ( American ) / pepper ( British ) / sweet pepper ( both Am & Br ) = فلفل دلمه ای 🫑 chilli ( British ) / chili ( American ) = فلفل تند 🌶 ( که یا قرمز است یا سبز ولی تند است ) ... [مشاهده متن کامل]
cabbage = کلم broccoli = کلم بروکلی 🥦 cauliflower = گل کلم Brussels sprouts = کلم بروکسل، کلم فندقی celery = کرفس lettuce = کاهو 🥬 leek = تره فرنگی chives = تره basil = ریحان dill = شوید cress = شاهی، ترتیزک coriander = گشنیز mushroom = قارچ onion = پیاز 🧅 spring onion ( British ) / scallion ( American ) / green onion ( American ) = پیازچه garlic = سیر 🧄 shallot = نوعی پیاز کوچک pea = نخود فرنگی pumpkin = کدو تنبل 🎃 spinach = اسفناج thyme = آویشن fennel = رازیانه، بادیان parsley = جعفری mint = نعنا green bean ( British ) / French bean ( British ) / runner bean / string bean = لوبیا سبز turnip = شلغم oregano = پونه کوهی sage = مریم گلی radish = تربچه tarragon = ترخون beetroot ( British ) / beet ( American ) = چغندر zucchini ( American ) / courgette ( British ) = کدو سبز okra = بامیه ( نوعی گیاه ) eggplant ( American ) / aubergine ( British ) = بادنجان 🍆 sweet potato = سیب زمینی شیرین yam = سیب زمینی هندی corn on the cob = بلال کامل 🌽 parsnip = هویج وحشی broad bean ( British ) / fava bean ( American ) = باقلا