• (2)تعریف: the enclosed compartment of a heavy piece of machinery or vehicle where the driver or operator sits. • مشابه: compartment
• (3)تعریف: a horse-drawn carriage used for public transportation; brougham. • مترادف: barouche, brougham, cabriolet, carriage, coach • مشابه: droshky, hansom
اسم ( noun )
• : تعریف: a Hebrew unit of measure equal to roughly two quarts.
جمله های نمونه
1. cab drivers often get stiffed
رانندگان تاکسی اغلب مغبون می شوند.
2. he called a cab
او تاکسی صدا زد.
3. i saw to my confusion that i did not have money for the cab
با دستپاچگی ملتفت شدم که پول تاکسی را ندارم.
4. The cab pulled up and the driver jumped out.
[ترجمه گوگل]تاکسی بلند شد و راننده بیرون پرید [ترجمه ترگمان]تاکسی بیرون آمد و راننده از جا پرید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The cab driver left the meter running while he waited for us.
[ترجمه گوگل]راننده تاکسی در حالی که منتظر ما بود، کنتور را روشن گذاشت [ترجمه ترگمان]راننده تاکسی وقتی منتظر ما بود متر متر در حال دویدن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There were calls for cab radios to link train drivers and signal boxes.
[ترجمه گوگل]فراخوان هایی برای رادیو تاکسی برای اتصال رانندگان قطار و جعبه های سیگنال وجود داشت [ترجمه ترگمان]درخواست هایی برای رادیوی تاکسی برای لینک دادن رانندگان قطار و جعبه های سیگنال وجود داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We cab to the railway station.
[ترجمه گوگل]با تاکسی به ایستگاه راه آهن می رویم [ترجمه ترگمان]ما با تاکسی به ایستگاه راه آهن رفتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The cab was decked out with multi-coloured lights.
[ترجمه گوگل]کابین با چراغ های چند رنگ تزئین شده بود [ترجمه ترگمان]تاکسی با چراغ های رنگارنگ تزیین شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I had to fork out for a cab home.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم برای یک تاکسی به خانه بروم [ترجمه ترگمان]مجبور شدم یه تاکسی بگیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The cab was waiting outside, the engine ticking over.
[ترجمه گوگل]تاکسی بیرون منتظر بود، موتور تیک تاک می کرد [ترجمه ترگمان]تاکسی بیرون منتظر بود و موتور به صدا در آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I had to fork out $30 for a cab home.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم 30 دلار برای یک خانه تاکسی بپردازم [ترجمه ترگمان]مجبور شدم ۳۰ دلار برای یه تاکسی بگیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It'll save time if we go by cab.
[ترجمه گوگل]اگر با تاکسی برویم در زمان صرفه جویی می شود [ترجمه ترگمان]اگر با تاکسی برویم، وقت صرفه جویی می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We couldn't find a cab anywhere near.
[ترجمه Mahsa] ما نتوانستیم تاکسی پیدا کنیم در این نزدیکی ها � هر جای نزدیک� .
|
[ترجمه گوگل]ما نتوانستیم تاکسی را در نزدیکی پیدا کنیم [ترجمه ترگمان]نزدیک بود تاکسی پیدا کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She's too cheap to take a cab.
[ترجمه گوگل]او برای سوار شدن به تاکسی بسیار ارزان است [ترجمه ترگمان]برای گرفتن تاکسی خیلی ارزان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. With time to kill, he took a cab to the centre.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان برای کشتن، او با تاکسی به مرکز رفت [ترجمه ترگمان]با گذشت زمان برای کشتن، او یک تاکسی گرفت و به مرکز شهر رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تاکسی (اسم)
cab, taxi, taxicab
جای راننده کامیون (اسم)
cab
جای لوکوموتیوران (اسم)
cab
کلمات اختصاری
عبارت کامل: Cabinet موضوع: کامپیوتر قالب های بایگانی و فشرده شده محصولات مایکروسافت
تخصصی
[عمران و معماری] اتاقک - تاکسی [کامپیوتر] پسوند فایلهای کابینت
انگلیسی به انگلیسی
• extension in dos 8.3 for compressed files that are used by windows installation programs (computers) taxi; carriage; driver's compartment a cab is a taxi. the cab of a lorry is the part in which the driver sits. c.a.b. is an abbreviation for `citizens advice bureau'.
پیشنهاد کاربران
مخفف کلمه فرانسوی Cabernet Sauvignon ( کابقنه سووینیو ) که نوعی شراب قرمز بسیار مشهور فرانسوی میباشد. The Shiraz was pretty good, but I preffered the Cab. شراب شیراز خیای خوب بود ولی من کب را ترجیح دادم.
اسم : ۱ _ تاکسی Taxi ۲ _ جای راننده کامیون ، لوکوموتیو ، اتوبوس و . . . the part of a truck, bus, or train where the driver sits ۳ _ درشکه دوچرخه in the past, a vehicle pulled by a horse, used as a taxi ; cabriolet فعل : تاکسی رانی کردن ، رانندگی کردن ride in a taxicab
. C. A. B Civil Aeronautics Bord شورای هواپیمایی کشوری
از کلمات اختصاری پرستاری به معنی فشرده سازی قفسه سینه، راه هوایی و تنفس این کلمه که سر واژه چند کلمه انگلیسی با معادل فارسی “فشرده سازی قفسه سینه، راه هوایی و تنفس ” است، به پرستاران برای یادآوری ترتیب درست احیای قلبی ریوی کمک می کند.
cab 2 ( n ) =the place where the driver sits in a bus, train, or truck
cab 1 ( n ) ( k�b ) =a taxi, e. g. a cab driver. Let’s take a cab home.