cut through


از میان (چیزی) رد شدن، میان بر زدن، صاف رفتن (یا رد شدن)

جمله های نمونه

1. You need a powerful saw to cut through metal.
[ترجمه Kian] برای برش فلز به یک اره قدرتمند نیاز دارید
|
[ترجمه Rad] شما نیاز به یک اره ی قدرتمند برای برش فلز نیاز دارید
|
[ترجمه گوگل]برای برش فلز به یک اره قوی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان] تو به یه شاهد قدرتمند احتیاج داری که از فلز عبور کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To build this tunnel we had to cut through the solid rock.
[ترجمه گوگل]برای ساختن این تونل مجبور شدیم سنگ جامد را برش دهیم
[ترجمه ترگمان]برای ساختن تونل، مجبور بودیم از سنگ جامد عبور کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This new kitchen cleaner is formulated to cut through grease and dirt.
[ترجمه گوگل]این پاک کننده جدید آشپزخانه برای بریدن چربی و کثیفی فرموله شده است
[ترجمه ترگمان]این cleaner آشپزخانه جدید برای بریدن روغن و خاک فرموله شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bitter wind cut through his jacket.
[ترجمه گوگل]باد تلخ کاپشنش را برید
[ترجمه ترگمان]باد گزنده کتش را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The canoe cut through the water.
[ترجمه گوگل]قایق رانی آب را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]کرجی در آب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can't cut through this wood.
[ترجمه Mary] صدای رسایش سکوت را در هم شکست
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این چوب را برش دهم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم از این جنگل عبور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His deep voice cut through the silence.
[ترجمه گوگل]صدای عمیقش سکوت را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]صدای عمیقش در سکوت فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new road will cut through a conservation area.
[ترجمه گوگل]جاده جدید یک منطقه حفاظت شده را قطع خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این جاده جدید از طریق یک منطقه حفاظتی قطع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We'll need a saw that will cut through metal.
[ترجمه گوگل]ما به اره ای نیاز داریم که فلز را برش دهد
[ترجمه ترگمان]ما به یک شاهد احتیاج خواهیم داشت که از فلز عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She always manages to cut through the complex theory and get at the facts.
[ترجمه گوگل]او همیشه موفق می شود از نظریه پیچیده عبور کند و به حقایق دست یابد
[ترجمه ترگمان]او همیشه موفق می شود نظریه پیچیده را قطع کند و به حقایق دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I usually cut through the car park to get to work.
[ترجمه گوگل]معمولاً برای رسیدن به محل کار از پارکینگ عبور می کنم
[ترجمه ترگمان]من معمولا از پارکینگ ماشین عبور می کردم تا کار پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You need someone to help you cut through all the irritating legal jargon.
[ترجمه گوگل]شما به کسی نیاز دارید که به شما کمک کند تمام اصطلاحات حقوقی آزاردهنده را حذف کنید
[ترجمه ترگمان]تو به یه نفر احتیاج داری که بتونه کمکت کنه همه اصطلاحات حقوقی رو حل کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Scissors won't cut through wire.
[ترجمه گوگل]قیچی سیم را قطع نمی کند
[ترجمه ترگمان]قیچی از طریق تلگراف قطع نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It should be quicker if we cut through town.
[ترجمه گوگل]اگر از شهر عبور کنیم باید سریعتر باشد
[ترجمه ترگمان]باید سریع تر باشه اگه از شهر بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make a shortcut, take a shorter route across

پیشنهاد کاربران

cut - through
a street, path, opening, etc. that is used by people or traffic as a short way to pass from one road or place to another
اسم/ جاده، راه، ورودی و. . . میان بُر
Narrow footpaths on a main access road to the school are made worse by speeding traffic using the road as a cut - through.
...
[مشاهده متن کامل]

Our residential street is a convenient cut - through between two main roads.
At the bottom of the lane there is a little cut - through called Achilles Way.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cut-through
قطع کردن
دور زدن چیزی
Meaning:
1 )
- to get quickly and directly through or past
( something that blocks one or slows one down )
- to quickly and easily deal with something that is confusing or difficult
- If you cut through something difficult or complicated, you deal with it quickly so that it does not cause problems.
...
[مشاهده متن کامل]

💠 We aim to cut through red tape and get projects done faster.
💠 You need someone to help you cut through all the irritating legal jargon.
2 ) [written]
to move or pass easily through water or air
💠 The boat cut effortlessly through the water
3 ) [literary]
if a sound cuts through silence or noise, it is heard because it is loud
A piercing shriek cut through the silence.
4 ) If something cuts through the flavour or texture of a dish or an ingredient, it contrasts with it and makes it less intense.
💠 Apple cuts through the richness of pork or bacon.
5 ) If something cuts through, people notice it and respond to it.
💠 The level of voter interest in our policies will give us an insight into how much various issues are cutting through.
مثال:
The icy wind cut right through us
باد بسیار سردی از کنار مون/مکانی که ما قرار داشتیم رد شد/گذر کرد/وزید

پشت سر گذاشتن
سپری کردن

از داخل رد شدن
گذرکردن
عبورکردن
طی کردن
فائق شدن، فائق آمدن، فائق گشتن
گذشتن از
رد شدن از داخل چیزی
عبورکردن / گذرکردن از میان چیزی
تعالی یافتن
برتری یافتن
توفق یافتن
فراتر رفتن
تکه تکه کردن
Deal with problens برطرف کردن ، از بین بردن

بپرس