94 1626 100 1 crag /kræɡ/ /kræɡ/معنی: پرتگاه، تخته سنگمعانی دیگر: (صخره ای که بر فراز کوه سنگی یا توده ای سنگ سر بر آورده است) منارسنگ، کمر، تخته سنگ (بلند و پرشیب)، (اسکاتلند) گردن، گلو، گرم بررسی کلمه crag اسم ( noun )• : تعریف: a steeply jutting or overhanging mass of rock, as on a mountain or headland.- A mountain goat rested on a rocky crag high above us. [ترجمه ترگمان] بز کوهی روی صخرهای سنگی بالای سر ما قرار گرفت [ترجمه گوگل] یک بز کوهی در یک سنگ صخره ای بالای ما قرار داشت [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید واژه crag در جمله های نمونه 1. a 100 meter-high cragتخته سنگی به بلندی صدمتر2. We slowly climbed the steep face of the crag. [ترجمه ترگمان]به آرامی از سطح شیبدار صخره بالا رفتیم [ترجمه گوگل]ما به آرامی چهره شیب صخره را بالا می بریم [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. Above: Shelter Stone Crag - a familiar playground for winter climbers. [ترجمه ترگمان]بالا: پناهگاه سنگی Crag - یک زمینبازی آشنا برای کوهنوردان [ترجمه گوگل]بالای سر سنگ کرگ - زمین بازی آشنا برای کوهنوردان زمستانی [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. He's been sitting on that crag of his at Dumbarton for as long as I can remember. [ترجمه ترگمان]تا جایی که یادم میآید روی آن صخره نشسته بود [ترجمه گوگل]او تا زمانی که می توانم به یاد داشته باشم، در آن جاده ای در Dumbarton نشسته است [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 5. The crag appears suddenly on the riverbank, monstrously overhanging and shockingly red. [ترجمه ترگمان]صخره به طور ناگهانی در ساحل رو ... مترادف crag پرتگاه (اسم)bluff , precipice , headland , promontory , cragتخته سنگ (اسم)slate , rock , crag , boulder , slab , bowlder , cliff معنی crag در دیکشنری تخصصی crag[عمران و معماری] کمر[زمین شناسی] کمره، پرتگاه (رسوب شناسی): یک ماسه سنگ صدفی یا مارل ماسه ای فسیل دار متراکم شده با منشاء دریایی و زمان پلیوسن و پلیستوسن که در شرق انگلستان یافت شده است (نورفولک، لافولک و السکس) و به عنوان کود استفاده می شود. مثلاً کرگ کورالین. (زمین ریخت شناسی): الف) یک بلندی یا نقطه پرتگاهی سنگی، خصوصاً آنکه از دامنه یک کوه بیرون می زند. مترادف: craig. ب) یک اصطلاح منسوخ برای قطعه سنگ بیرون زده یا گسسته شده سخت و تیز. Crag and tail | crag | crag | tail[زمین شناسی] کمره و دنباله یک تپه یا پشته طویل حاصل از یخچالزایی که دارای بخش پر شیب و معمولاً پرتگاهی، جبهه یا برجستگی از یخ نرم شده و مقاوم است (کمره) که جلوی حرکت یخچال را می گیرد و در انتهای یخ رود، شیب ملایم از (دنباله tail) سنگهای دست نخورده و یا رانه محافظت شده توسط کمر یا پرتگاه وجود دارد. مقایسه شود با: knob&trail. revet | crag[زمین شناسی] اصطلاحی که توسط گیلبرت (1877) برای یکی از دسته های پشته های باریک توک تیز که چینه های فرسوده آنها شبیه یک پوشش بر روی ستیغ کوهستان، تمایل یافته است. route of the crag[کوه نوردی] مسیر شاخص | Crag and tail | crag | crag | tail | Craig | Craigmontite | cramer | cramer formula | معنی کلمه crag به انگلیسی crag• projecting part of a rock, cliff, steep rock• a crag is a steep, rocky cliff or part of a mountain. crag را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Abolfazl Ehsani crag به تخته سنگ های بزرگ و غول پیکر گفته میشه که برای کوهنوردی مناسب اند و این نوع سنگ ها همه جا میتونن باشن، تو کوه ها یا دریاها یا جاهای دیگه.ولی cliff یه نوعی از crag هست و در کنار دریاها یا رودخانه ها وجود داره و تقریبا عمودی هستند. معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها OopsxD > amazing OopsxD > ABOUT طاهر شریعتپناهی > deftly ... > آیلا مسعود خواجه وندی > dematerialized Paria > coffee বহরিপু > عزوجل sahar > بگریست نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمد حاتمی نژادموسیعلی باقریعلی حقی بستان آبادDark Light سارافرجپورFigureنادیا فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی فارس نام کره ای لرکی لر خونابه خوردن حسنا چادر