cradling


زیر بند، چهارچوب معمارى : کلاف

جمله های نمونه

1. he sat down, cradling a cup of coffee in his hand
در حالی که فنجان قهوه را با دقت در دست گرفته بود نشست.

2. He was cradling a cup of coffee in his hands.
[ترجمه گوگل]یک فنجان قهوه در دستانش گرفته بود
[ترجمه ترگمان]یک فنجان قهوه در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was cradling a small parcel in the crook of her elbow.
[ترجمه گوگل]او بسته کوچکی را در خم آرنجش گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]بسته کوچکی را در زیر آرنجش به دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was sitting at the big table cradling a large bowl of milky coffee.
[ترجمه گوگل]او پشت میز بزرگ نشسته بود و یک کاسه بزرگ قهوه شیری روی آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]او روی میز بزرگ نشسته بود و کاسه بزرگی از قهوه شیری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He sat cradling his brandy glass.
[ترجمه گوگل]نشست و روی لیوان براندی اش نشست
[ترجمه ترگمان]شیشه کنیاک خود را در دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ryker passed her once more, glancing at her, cradling a plastic beaker of tea in his hand.
[ترجمه گوگل]رایکر یک بار دیگر از کنار او گذشت و به او نگاه کرد و یک لیوان پلاستیکی چای در دست داشت
[ترجمه ترگمان]Ryker بار دیگر از کنارش گذشت و نگاهی به او انداخت و یک لیوان چای را در دستش نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the kitchen, with her hands cradling his.
[ترجمه گوگل]در آشپزخانه، در حالی که دستان او را در آغوش گرفته است
[ترجمه ترگمان]در آشپزخانه، دست ها را در دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was cradling his partridge in his hands and kissing the bird.
[ترجمه گوگل]کبکش را در دستانش گهواره کرده بود و پرنده را می بوسید
[ترجمه ترگمان]He را در دست گرفته بود و پرنده را می بوسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Roy sits cradling her head in both hands.
[ترجمه گوگل]روی نشسته و سرش را بین دو دستش گرفته است
[ترجمه ترگمان]روی سرش را در دو دست گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mum Debbie ran for cover cradling her baby as the firework sent a shower of fire towards bonfire night revellers in Litherland.
[ترجمه گوگل]مامان دبی در حالی که کودکش را در آغوش می گرفت، برای سرپوش می دوید، زیرا آتش بازی بارانی از آتش را به سوی عیاشی های شب آتش در لیترلند فرستاد
[ترجمه ترگمان]وقتی آتش بازی به راه افتاد، مامان به لک ول در حالی که بچه را با آتش بازی به سوی آتش بازی شب revellers در Litherland روانه می کرد، دوان دوان دوان دوان به طرف او رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One handler, cradling his bird in his arms, whispers to it and strokes its neck.
[ترجمه گوگل]یکی از نگهبانان در حالی که پرنده خود را در آغوش گرفته است، با آن زمزمه می کند و گردنش را نوازش می کند
[ترجمه ترگمان]یک handler که پرنده ای را در آغوش گرفته آهسته به آن اشاره می کند و گردنش را نوازش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inside, John lay cradling a pillow in the dark.
[ترجمه گوگل]در داخل، جان دراز کشیده بود و در تاریکی یک بالش دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]در داخل، جان بالش را در تاریکی نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He jumped into his Baby, cradling the bear in its box, which sat beside him all the way.
[ترجمه گوگل]او به سمت بچه اش پرید و خرس را در جعبه اش نگه داشت، که تمام راه کنارش نشسته بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که خرس را در جعبه ای که در کنارش نشسته بود و در کنارش نشسته بود، در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was cradling a baby in her dream, an infant with big brown eyes.
[ترجمه گوگل]او در خواب نوزادی را گهواره می کرد، نوزادی با چشمان درشت قهوه ای
[ترجمه ترگمان]او بچه ای در رویایش داشت، بچه ای با چشمان درشت قهوه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] زیربند

انگلیسی به انگلیسی

• framework for supporting a coved or vaulted ceiling

پیشنهاد کاربران

To cradle someone means
to hold something or someone gently, especially by supporting with the arms: She cradled him tenderly in her arms.

بپرس