cosmetic

/kazˈmetɪk//kɒzˈmetɪk/

معنی: وسیله ارایش، فن ارایش و تزئین
معانی دیگر: آرایشی، زیباساز، بزکی، اسباب توالت، ابزار آرایش، اسباب بزک، (جمع) لوازم آرایشی، عیب زدا، لکه زدا، وابسته به لوازم آرایش، وابسته به بزک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any preparation, such as lipstick, made to be applied externally to the body to increase attractiveness.
مشابه: paint

- Many cosmetics are claimed to make wrinkles disappear.
[ترجمه Diana] بسیاری از لوازم ارایشی ادا می کنند که چین و چروک هارا ناپدید می کنند.
|
[ترجمه مهدی] بسیاری از لوازم آرایشی ادعا دارند که چین و چروک ها را ناپدید می کنند
|
[ترجمه گوگل] ادعا می شود بسیاری از لوازم آرایشی باعث از بین رفتن چین و چروک می شوند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از لوازم آرایشی بسیاری ادعا می شود که چین و چروک را از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: cosmetically (adv.)
(1) تعریف: designed to increase attractiveness or correct physical blemishes.

- A cosmetic lotion may alleviate the itching.
[ترجمه گوگل] یک لوسیون آرایشی ممکن است خارش را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان] یک لوسیون آرایشی ممکن است خارش را کم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His insurance will not cover cosmetic surgery.
[ترجمه گوگل] بیمه او جراحی زیبایی را پوشش نخواهد داد
[ترجمه ترگمان] بیمه او عمل زیبایی را پوشش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: serving an aesthetic but not functional purpose.

- The purpose of the soldier's artificial arm was primarily cosmetic as it provided no capability of movement.
[ترجمه گوگل] هدف از بازوی مصنوعی سرباز در درجه اول آرایشی بود زیرا هیچ قابلیت حرکتی نداشت
[ترجمه ترگمان] هدف از دست مصنوعی سرباز لوازم آرایشی اولیه بود چون هیچ قابلیت جنبشی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: affecting external appearance alone; superficial.
مشابه: superficial

- cosmetic repairs
[ترجمه گوگل] تعمیرات آرایشی
[ترجمه ترگمان] تعمیرات لوازم آرایشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. cosmetic surgery
جراحی زیبایی (پلاستیک)

2. The health service can't provide cosmetic surgery.
[ترجمه گوگل]سرویس بهداشتی نمی تواند جراحی زیبایی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]خدمات بهداشتی نمی توانند جراحی زیبایی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Melanie plunked her cosmetic case down on a chair.
[ترجمه گوگل]ملانی کیف لوازم آرایش خود را روی صندلی انداخت
[ترجمه ترگمان]ملانی جعبه لوازم آرایش را روی یک صندلی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We're making a few cosmetic changes to the house before we sell it.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه خانه را بفروشیم، چند تغییر آرایشی در خانه ایجاد می کنیم
[ترجمه ترگمان]قبل از انکه آن را بفروشیم، تغییراتی در خانه ایجاد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By now she'd had so much cosmetic surgery that she looked quite grotesque.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر او آنقدر جراحی زیبایی انجام داده بود که کاملاً عجیب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]با این حال چنان عمل جراحی زیبایی کرده بود که او کاملا زشت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She received a cosmetic makeover at a beauty salon as a birthday gift.
[ترجمه گوگل]او یک آرایش آرایشی در یک سالن زیبایی به عنوان هدیه تولد دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان هدیه تولد در یک سالن زیبایی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Opponents described the reforms as a purely cosmetic exercise.
[ترجمه گوگل]مخالفان این اصلاحات را یک تمرین صرفاً زیبایی توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]مخالفان این اصلاحات را صرفا یک تمرین زیبایی توصیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had the operation entirely for cosmetic purposes.
[ترجمه گوگل]او این عمل را کاملاً برای اهداف زیبایی انجام داد
[ترجمه ترگمان]او این عمل را به طور کامل برای اهداف ارایشی طبیعی انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I don't approve of cosmetic surgery.
[ترجمه گوگل]من جراحی زیبایی را تایید نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من عمل جراحی زیبایی رو تایید نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many MPs denounced the resolution as a cosmetic exercise .
[ترجمه گوگل]بسیاری از نمایندگان این قطعنامه را به عنوان یک تمرین زیبایی محکوم کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اعضای پارلمان این قطعنامه را به عنوان یک تمرین آرایشی محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These reforms are not merely cosmetic.
[ترجمه گوگل]این اصلاحات صرفا جنبه زیبایی ندارند
[ترجمه ترگمان]این اصلاحات تنها زیبایی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She dismissed the moves as a cosmetic exercise to win votes.
[ترجمه گوگل]او این حرکات را به عنوان یک تمرین زیبایی برای کسب آرا رد کرد
[ترجمه ترگمان]او حرکات را به عنوان یک ورزش آرایشی برای برنده شدن انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a cosmetic measure which will do nothing to help the situation long term.
[ترجمه گوگل]این یک اقدام زیبایی است که هیچ کمکی به وضعیت درازمدت نمی کند
[ترجمه ترگمان]این یک اقدام آرایشی است که برای کمک به شرایط بلند مدت کاری انجام نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She's obviously had some sort of cosmetic surgery.
[ترجمه گوگل]معلوم است که او نوعی جراحی زیبایی داشته است
[ترجمه ترگمان]معلومه که یه جور جراحی زیبایی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We shall pilot several new cosmetic products to selected potential purchasers.
[ترجمه گوگل]ما چندین محصول آرایشی جدید را برای خریداران بالقوه منتخب آزمایش خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما چندین محصول آرایشی جدید را برای خریداران احتمالی انتخاب خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسیله ارایش (اسم)
cosmetic

فن ارایش و تزئین (اسم)
cosmetic

تخصصی

[بهداشت] آرایشی - آرایه
[نساجی] آرایشی
[پلیمر] آرایشی

انگلیسی به انگلیسی

• beautifying, improving; pertaining to cosmetics
agent used to beautify the face and body (as in creams, lipstick, etc.)
cosmetics are substances such as lipstick or face powder.
cosmetic measures or changes improve the appearance of something without changing its basic character or without solving a basic problem.

پیشنهاد کاربران

۱. آرایشی ۲. {مربوط به} زیبایی ۳. سطحی. صوری. ظاهری
مثال:
cosmetic surgery
جراحی زیبایی / جراحی پلاستیک
Cosmetics
لوازم آرایشی
Powder and rouge are cosmetics.
پودر و رژ لب از لوازم آرایش هستند.
چیزی که تعمیر یا نصب آن در ساختمان کار پیچیده ایی نیست
The screen door fell down. This is purely cosmetic and It's easy fix
بزک کرده
زیباییadj
لوازم آرایشی n
تزئینی
cosmetic ( علوم دارویی )
واژه مصوب: آرایشی
تعریف: ویژگی فراورده ای که برای آرایش به کار می رود
زیبایی شناختی
جنبه زیبایی
مربوط به زیبایی
ظاهری ( پروتز )
هو
ماده یا فرآورده آرایشی ، اصطلاحی مربوط به زیبایی.
Make up
Relating to treatment intended to restore improve a person's appearance

سطحی ( adj )
لوازم آرایش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس