cool one's heels

/kul wʌnz hilz//kuːl wʌnz hiːlz/

(عامیانه) برای مدت طولانی معطل کردن یا شدن

انگلیسی به انگلیسی

• be made to wait for a long time

پیشنهاد کاربران

بلاتکلیف موندن
منتظر موندن
معطل موندن
علف زیر پا سبز شدن
He was on pins and needles while he cooled his heels in the principal's office. او در حالیکه در دفتر مدیر منتظر ایستاده بود عصبی و بی قرار بود .
منتظر ماندن

بپرس