conveying

جمله های نمونه

1. the limitations of language in conveying thought
محدودیت های زبان در رساندن اندیشه

2. Just how did they function in conveying meaning?
[ترجمه گوگل]آنها در انتقال معنا چگونه عمل کردند؟
[ترجمه ترگمان]اما آن ها چگونه به منظور انتقال معنایی عمل کردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Partner Richardson died intestate, leaving no directions for conveying his estate and interests in the mines.
[ترجمه گوگل]شریک ریچاردسون بدون ارث فوت کرد و هیچ راهنمایی برای انتقال دارایی و منافع خود در معادن باقی نگذاشت
[ترجمه ترگمان]ریچاردسون شریک شد و هیچ دستوری برای انتقال دارایی و منافع خود در معادن باقی نگذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Put the side levers to O, conveying the message that you now want all the stitches to knit.
[ترجمه عطار] نشانگر را رویOبگذارید ، به این وسیله شما این پیام را منتقل می کنید ( به ماشین ) که حالا قصد دارید همه کوکها را گره بزنید
|
[ترجمه گوگل]اهرم های کناری را روی O قرار دهید و این پیام را به شما منتقل می کند که اکنون می خواهید همه بخیه ها را ببافید
[ترجمه ترگمان]اهرم کناری را به او برسانید و پیام را منتقل کنید که اکنون همه the را می خواهید گره بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Smiling makes people feel good and positive, conveying a sense of good-will, rapport and trust. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]لبخند زدن به مردم احساس خوب و مثبت می دهد و حس حسن نیت، ارتباط و اعتماد را منتقل می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]لبخند زدن باعث می شود که مردم احساس خوبی و مثبت بکنند و درکی از حسن نیت، حسن نیت، و اعتماد به فرد منتقل کنند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The final death scene is superbly realized, conveying powerful drama with no posturing.
[ترجمه گوگل]صحنه مرگ نهایی به طرز فوق‌العاده‌ای تحقق می‌یابد و درام قدرتمندی را بدون ژست‌سازی منتقل می‌کند
[ترجمه ترگمان]صحنه مرگ نهایی به طور عالی درک می شود و درام قدرتمند را بدون ژست و ژست قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nurses frequently have difficulty in conveying the exact meaning of messages to patients and relatives.
[ترجمه گوگل]پرستاران اغلب در انتقال معنای دقیق پیام ها به بیماران و بستگان مشکل دارند
[ترجمه ترگمان]پرستاران اغلب در انتقال معنای دقیق پیام به بیماران و بستگان نیز مشکل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For example, what messages are we conveying when we separate some children from others?
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، وقتی برخی از کودکان را از دیگران جدا می کنیم، چه پیام هایی را منتقل می کنیم؟
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، زمانی که برخی از کودکان را از دیگران جدا می کنیم، چه پیامی را منتقل می کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It did a great job conveying the emotion of that scene.
[ترجمه گوگل]این کار عالی بود که احساسات آن صحنه را منتقل کرد
[ترجمه ترگمان]کار بزرگی بود که احساس آن صحنه را منتقل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The whole body may be conveying a message.
[ترجمه گوگل]کل بدن ممکن است پیامی را منتقل کند
[ترجمه ترگمان]کل بدن ممکن است یک پیام را منتقل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Implication is an indirect way of conveying one's own meaning; inference is a process of discovering a fact outside oneself.
[ترجمه گوگل]استلزام روشی غیرمستقیم برای رساندن معنای خود است استنتاج فرآیندی برای کشف یک واقعیت خارج از خود است
[ترجمه ترگمان]Implication یک روش غیرمستقیم برای انتقال معنای خود است؛ استنتاج یک فرآیند کشف حقیقت در بیرون از خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is a valuable means of conveying the pleasure of reading, and as valid at secondary as at primary level.
[ترجمه گوگل]این وسیله ای ارزشمند برای انتقال لذت خواندن است و در سطح متوسطه و ابتدایی معتبر است
[ترجمه ترگمان]این یک وسیله ارزشمند برای انتقال لذت خواندن و همچنین معتبر بودن در سطح اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instead of conveying a message in a straight forward way, the pathetic order allows the speaker to add an emotional layer to it.
[ترجمه گوگل]به جای انتقال یک پیام به روش مستقیم، نظم رقت انگیز به گوینده اجازه می دهد تا یک لایه احساسی به آن بیافزاید
[ترجمه ترگمان]به جای انتقال یک پیام به یک مسیر مستقیم، این فرمان رقت انگیز به گویشور اجازه می دهد تا یک لایه عاطفی به آن اضافه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I suggest that these parents look long and hard at the messages they have been inadvertently conveying about reading.
[ترجمه گوگل]به این والدین پیشنهاد می‌کنم که به پیام‌هایی که ناخواسته درباره خواندنشان می‌رسانند، طولانی و سخت نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که این والدین دراز و سخت به پیام هایی که ناخواسته در مورد خواندن آن ها را منتقل می کنند، نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] جابجا کردن - حمل
[زمین شناسی] باربری بانوارنقاله کاربردنوارنقاله درقسمتهای مختلف معدن بسیارمتداول است.ازاین وسیله می توان برای باربری درتونل های افقی،تونلهای مورب،بیرون معدن،داخل کارخانه تغلیظ وسایرموارداستفاده کرد.ازاین وسایل تنهادرمواردی می توان استفاده کردکه تصویرافقی مسیرآن ،خط مستقیم باشد.
[ریاضیات] انتقال

انگلیسی به انگلیسی

• conveyance; transferring; conveyancing, act of transferring property rights from one person to another

پیشنهاد کاربران

بپرس