control one's temper جلوی غیظ یا خشم خود را گرفتن، بد خلقی نکردن control one's temper را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران فرشاد کظم غیظ کردن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها ヴァヒド > pull out sima > vassal Fateme > snowboarding Mehrab > alleged جهانبخش مرادی > caudillos مجتبی م > duty رهام > با دم شیر بازی کردن مریم > غروب خیال انگیز نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته علی باقریسارافرجپورمحمد حاتمی نژادDark Light زینب زرمسلک مائده💫عاطفه موسویヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای می خیزد آرمی ولو بلغ ما بلغ وحوش فراست فاک شهر نفت خیز عراق