con man

/ˈkɑːnˈmæn//kɒnmæn/

(آمریکا- خودمانی - مخفف: confidence man) کلاهبردار، گوشبر (con artist هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: see confidence man.
مشابه: bilk, fraud

جمله های نمونه

1. Bacon plays Billy Magic, a con man in the guise of a radio disc jockey.
[ترجمه گوگل]بیکن نقش بیلی مجیک را بازی می‌کند، یک کلاهبردار در لباس یک دیسک‌جوکی رادیویی
[ترجمه ترگمان]بیکن \"،\" بیلی Magic \"، یه کلاهبردار توی لباس یه\" دیسک رادیو \"بازی میکنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A suspected con man is said to keep an AK-47 in the safe by his bed.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که یک کلاهبردار مظنون یک AK-47 را در گاوصندوق کنار تخت خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که یک فرد مظنون به نگهداری یک آک - ۴۷ در امنیت در کنار تختش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ice-the street-tough con man.
[ترجمه گوگل]یخ - مرد کلاهبردار خشن
[ترجمه ترگمان] Ice - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. a con man who bilked investors out of millions of dollars.
[ترجمه گوگل]کلاهبرداری که سرمایه گذاران را از میلیون ها دلار بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]یک con که سرمایه گذاران را از میلیونها دلار نجات می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ryan O'Neal plays the father, a con man, and Tatum O'Neal the daughter.
[ترجمه گوگل]رایان اونیل نقش پدر، یک مرد کلاهبردار و تیتوم اونیل دختر را بازی می کند
[ترجمه ترگمان]رایان اونیل با پدر، یک مرد con و \"Tatum اونیل\" دختر بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The con man used a bogus credit card to buy many valuable goods.
[ترجمه گوگل]مرد کلاهبردار از یک کارت اعتباری جعلی برای خرید بسیاری از کالاهای با ارزش استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]اون کلاهبردار از یه کارت اعتباری جعلی استفاده کرده تا کالاهای ارزشمندی رو بخره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. [ Yves ] Fletcher's a con man, not a killer.
[ترجمه گوگل][ایو] فلچر یک کلاهبردار است، نه یک قاتل
[ترجمه ترگمان]فلچر یه کلاهبردار است نه یه قاتل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a man ( con man ). He will do you before you know where you are.
[ترجمه گوگل]او یک مرد است (مرد کلاهبردار) او شما را قبل از اینکه بدانید کجا هستید انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]اون یه مرده قبل از اینکه بدونی کجا هستی، اون تو رو می کشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mickey's a con man. Try my card game. Come and see me during afternoon free time.
[ترجمه گوگل]میکی کلاهبرداره بازی کارت من را امتحان کنید در اوقات فراغت بعدازظهر بیا و مرا ببین
[ترجمه ترگمان]میکی \"یه کلاه بردار\" - ه \" بازی کارتم رو امتحان کن هنگام عصر آزاد بیا و مرا ببین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One day a con man, always a con man.
[ترجمه گوگل]یک روز کلاهبردار، همیشه یک کلاهبردار
[ترجمه ترگمان]یه روز یه کلاه بردار، همیشه یه کلاه بردار بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was so naive to believe the con man.
[ترجمه گوگل]خیلی ساده لوح بود که مرد کلاهبردار را باور کرد
[ترجمه ترگمان]اون خیلی ساده بود که این کلاهبرداری رو باور کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A few years ago she was the victim of a con man.
[ترجمه گوگل]چند سال پیش او قربانی یک مرد کلاهبردار شد
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش قربانی یه کلاهبردار بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No one to care about, which is what makes him free enough to be a good con man.
[ترجمه گوگل]هیچ کس برای اهمیت دادن به او، چیزی است که او را به اندازه کافی آزاد می کند تا یک کلاهبردار خوب باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به این موضوع اهمیت نمی دهد، و این چیزی است که او را به اندازه کافی آزاد می کند که یک کلاه بردار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The screenplay focuses on the incongruous and interdependent friendship between a dimwitted stud and a petty con man.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه بر دوستی نامتجانس و وابسته به هم بین یک گل میخ کم هوش و یک کلاهبردار کوچک تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه این فیلم بر دوستی incongruous و وابسته بین یک متخصص dimwitted و یک مرد petty متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• swindler, fraud, crook, trickster, cheat, charlatan
a con man is a man who persuades people to give him money or property by lying to them.

پیشنهاد کاربران

شیاد
حقه باز
فریبکار

A person who "conned" someone is a conman
گوش بُر
کلاهبردار
خالی بند
مرد حقه باز
کلاهبردار

بپرس