complained

جمله های نمونه

1. guests complained about the shabby way in which they had been treated
مهمانان از رفتار بی شرمانه ای که نسبت به آنان شده بود شکایت داشتند.

2. he complained to me about the noise
او درباره ی سر و صدا به من شکایت کرد.

3. he complained with justice that his wages had not been paid
او به حق شکایت می کرد که مزدش را نداده اند.

4. she complained that i don't write to her
گله کرد که به او نامه نمی نویسم.

5. they complained about his lack of enterprise
از بی عرضگی او شکایت می کردند.

6. his landlord complained that his rent was in arrears
صاحب خانه اش شکایت کرد که در پرداخت اجاره نکول کرده است.

7. the neighbors complained against him to the police
همسایه ها از دست او به پلیس شکایت کردند.

8. the divorced woman complained that she had not received any alimony
زن مطلقه شکایت کرد که خرجی دریافت نکرده است.

پیشنهاد کاربران

درد و دل کرد
درمیان گذاشتن
grievance
شکایت، شکایت کردن
شاکی
مورد شکایت

بپرس