common denominator

/ˈkɑːməndəˈnɑːməˌnetər//ˈkɒməndɪˈnɒmɪneɪtə/

معنی: مخرج مشترک
معانی دیگر: (ریاضی) مخرج مشترک، برخه نام مشترک، وجه مشترک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a number that is a common multiple of the denominators of more than one fraction.

(2) تعریف: a characteristic, element, theme, or the like that is common to all members of a group or parts of a whole.

- Their interest in golf is their only common denominator.
[ترجمه گوگل] علاقه آنها به گلف تنها وجه مشترک آنهاست
[ترجمه ترگمان] علاقه آن ها به گلف تنها ویژگی مشترک آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I think the only common denominator of success is hard work.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم تنها وجه مشترک موفقیت سخت کوشی است
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تنها مخرج مشترک موفقیت کار دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tabloid newspapers pander to the lowest common denominator.
[ترجمه گوگل]روزنامه های تبلوید به پایین ترین مخرج مشترک می پردازند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های این روزنامه دارای پایین ترین مخرج مشترک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The school syllabus seems aimed at the lowest common denominator.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برنامه درسی مدرسه کمترین وجه مشترک را هدف قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برنامه درسی مدارس پایین ترین مخرج مشترک را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The common denominator was that we had all worked for the same company.
[ترجمه گوگل]وجه مشترک این بود که همه ما برای یک شرکت کار کرده بودیم
[ترجمه ترگمان]مخرج مشترک این بود که همه ما برای یک شرکت کار می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The common denominator of both types of novel is the vulnerable, threatened heroine.
[ترجمه گوگل]وجه مشترک هر دو نوع رمان قهرمان آسیب پذیر و در معرض تهدید است
[ترجمه ترگمان]مخرج مشترک هر دو نوع رمان، فرد آسیب پذیر و تهدید کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were united through the common denominator of suffering.
[ترجمه گوگل]آنها از طریق مخرج مشترک رنج متحد شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از the مشترک با هم متحد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unit of account Money is used as a common denominator in which the value of things can be expressed in the market.
[ترجمه گوگل]واحد حساب پول به عنوان مخرج مشترکی استفاده می شود که در آن می توان ارزش چیزها را در بازار بیان کرد
[ترجمه ترگمان]واحد حساب به عنوان یک مخرج مشترک استفاده می شود که در آن ارزش اشیا را می توان در بازار بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Total commitment is the common denominator among all successful men and women. A. P. J. Abdul Kalam
[ترجمه گوگل]تعهد کامل وجه مشترک همه مردان و زنان موفق است A P J عبدالکلام
[ترجمه ترگمان]تعهد کلی، مخرج مشترک میان همه مردان و زنان موفق است الف پی جی Abdul
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The common denominator in all those searches for ever-more original and authentic sites of creativity was the unconscious.
[ترجمه گوگل]وجه مشترک در تمام آن جستجوها برای مکان‌های خلاقیت اصیل‌تر و معتبرتر، ناخودآگاه بود
[ترجمه ترگمان]مخرج مشترک همه آن جستجوها برای اولین و اصیل تر از سایت های معتبر و معتبر ناخودآگاه، ناخودآگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But in avid pursuit of the lowest common denominator, Fox became a catalyst in the coarsening of popular culture.
[ترجمه گوگل]اما در تعقیب مشتاقانه برای کمترین مخرج مشترک، فاکس به یک کاتالیزور در درشت شدن فرهنگ عامه تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]اما با دنبال کردن پایین ترین مخرج مشترک، فاکس به کاتالیزور در فرهنگ عامه تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The band's vulgar lyrics appeal to the lowest common denominator.
[ترجمه گوگل]اشعار مبتذل گروه کمترین وجه مشترک را به خود جلب می کند
[ترجمه ترگمان]متن مبتذل این گروه از پایین ترین مخرج مشترک برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The common denominator in these two election campaigns was money.
[ترجمه گوگل]وجه مشترک این دو کمپین انتخاباتی پول بود
[ترجمه ترگمان]وجه مشترک در این دو کمپین انتخاباتی، پول بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Besides Clinton, the common denominator in the 1992 and 1996 races is Buchanan.
[ترجمه گوگل]علاوه بر کلینتون، وجه مشترک در رقابت های 1992 و 1996 بوکانن است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر کلینتون، این مخرج مشترک در مسابقات سال ۱۹۹۲ و ۱۹۹۶ بیوکنن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Matters of judgement reduced to the lowest common denominator acceptable to a majority of the voters.
[ترجمه گوگل]موضوعات قضاوت به کمترین مخرج مشترک قابل قبول برای اکثریت رأی دهندگان کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]مسائل قضاوت نسبت به پایین ترین مخرج مشترک برای اکثریت رای دهندگان کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hence developers only have access to the lowest common denominator set of features.
[ترجمه گوگل]از این رو توسعه‌دهندگان تنها به مجموعه ویژگی‌های دارای مخرج مشترک دسترسی دارند
[ترجمه ترگمان]بنابراین توسعه دهندگان تنها به پایین ترین مخرج مشترک ویژگی ها دسترسی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخرج مشترک (اسم)
common denominator, common fraction, complex fraction

تخصصی

[حسابداری] مقیاس مشترک
[ریاضیات] مخرج مشترک

انگلیسی به انگلیسی

• lowest number that is a multiple of all the denominators of a given group of fractions (mathematics)
a common denominator is a characteristic that is shared by all the members of a group of people or things.
a common denominator is also a number that can be divided exactly by all the denominators in a group of fractions; a technical use in mathematics.

پیشنهاد کاربران

an idea, attitude or experience that is shared by all the members of a group
They were united through the common denominator of suffering
common denominator ( ریاضی )
واژه مصوب: مخرج مشترک
تعریف: عددی که بر تمام مخرج های کسرهای مفروض قابل قسمت باشد

بپرس