colonise

جمله های نمونه

1. Toads are colonising the whole place.
[ترجمه گوگل]وزغ ها در حال استعمار کل مکان هستند
[ترجمه ترگمان]قورباغه ها همه جا را ترک میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Patient M17 was the only individual who was colonised by the epidemic strain at the time of first referral to the unit.
[ترجمه گوگل]بیمار M17 تنها فردی بود که در زمان اولین مراجعه به واحد توسط سویه اپیدمی کلونیزه شد
[ترجمه ترگمان]M۱۷ بیمار تنها فردی بود که در زمان ارجاع به این واحد از فشار اپیدمی مبتلا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The inference is therefore that the fish is either dead or cured by the time fungus gets around to colonising it.
[ترجمه گوگل]بنابراین استنباط این است که ماهی یا مرده است یا تا زمانی که قارچ به استعمار آن برسد، درمان شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین این استنباط به این معنی است که ماهی یا مرده است و یا توسط قارچ زمان درمان می شود تا به آن برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The algal spores are airborne and blanketweed will colonise any suitable pool, irrespective of whether or not it is planted.
[ترجمه گوگل]هاگ جلبک ها در هوا هستند و علف پتو، صرف نظر از اینکه کاشته شده باشد یا نه، هر استخر مناسب را مستعمره می کند
[ترجمه ترگمان]The algal airborne و blanketweed هر گونه استخر مناسب را بدون توجه به این که آیا کاشته شده است یا نه، باز خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rude but beautiful weeds that colonise the forgotten or unofficial places provide a commonwealth of their own.
[ترجمه گوگل]علف های هرز بی ادب اما زیبا که مکان های فراموش شده یا غیررسمی را مستعمره می کنند، مشترک المنافعی برای خود ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]این علف های هرزه اما زیبا که مکان های فراموش شده یا غیر رسمی را به خود اختصاص می دهند، کشورهای مستقل مشترک المنافع را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Patients with active colitis were colonised less frequently and with lower numbers of E coli than were control patients.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به کولیت فعال کمتر و با تعداد کمتر Ecoli نسبت به بیماران کنترل کلونیزه شدند
[ترجمه ترگمان]بیماران دارای colitis فعال غالبا کم تر و با تعداد کمتری باکتری ای کولای در مقایسه با بیماران کنترل داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fears of the emergence of drug resistance in colonising bacteria in patients receiving selective decontamination of the gut have not been realised.
[ترجمه گوگل]ترس از ظهور مقاومت دارویی در باکتری های کلون کننده در بیمارانی که ضدعفونی انتخابی روده دریافت می کنند، محقق نشده است
[ترجمه ترگمان]ترس از ظهور مقاومت دارویی در باکتری colonising در بیمارانی که آلودگی زدایی انتخابی خود را دریافت می کنند، تحقق نیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But on many streams which mink have colonised, particularly those close to intensive agriculture, fish are no longer abundant.
[ترجمه گوگل]اما در بسیاری از نهرهایی که راسوها مستعمره شده‌اند، به ویژه آنهایی که نزدیک به کشاورزی فشرده هستند، ماهی دیگر فراوان نیست
[ترجمه ترگمان]اما در بسیاری از جریان هایی که mink دارند، به خصوص آن هایی که نزدیک به کشاورزی متمرکز هستند، ماهی ها دیگر زیاد نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hawthorn and oak had colonised the same embankment.
[ترجمه گوگل]زالزالک و بلوط همان خاکریز را مستعمره کرده بودند
[ترجمه ترگمان]Hawthorn و بلوط هم از همان خاکریز خط آهن عبور کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The worm is now poised to emerge from its dormant phase and begin to spread rapidly by colonising more machines and sites.
[ترجمه گوگل]این کرم اکنون آماده است تا از فاز خفته خود خارج شود و با استعمار ماشین‌ها و مکان‌های بیشتر به سرعت گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]کرم در حال حاضر آماده بیرون آمدن از فاز خفته خود است و به سرعت با colonising ماشین ها و سایت های دیگر گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some colonised the deep seas where there was little light and lost their eyes altogether.
[ترجمه گوگل]برخی در دریاهای عمیقی که نور کمی وجود داشت مستعمره شدند و چشمان خود را به کلی از دست دادند
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن دریاهای ژرف که روشنایی کم داشتند و چشمانشان را کام لا گم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each of the Edinburgh patients colonised by the epidemic strain showed a rising IgG antibody response to P cepacia-specific cell wall antigen.
[ترجمه گوگل]هر یک از بیماران ادینبورگ که توسط سویه اپیدمی کلون شده بودند، پاسخ آنتی بادی IgG رو به افزایش به آنتی ژن دیواره سلولی اختصاصی P cepacia نشان دادند
[ترجمه ترگمان]هر یک از بیمارانی که تحت فشار این بیماری همه گیر قرار گرفتند، واکنش آنتی بادی IgG را نشان دادند که به آنتی ژن دیوار سلول ویژه مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mussels had colonised the remains of an ancient forest and we asked about waders, so busily taking advantage and feasting there.
[ترجمه گوگل]صدف‌ها بقایای یک جنگل باستانی را مستعمره کرده بودند و ما در مورد سرگردان‌ها پرسیدیم، بنابراین مشغول استفاده و جشن گرفتن در آنجا بودیم
[ترجمه ترگمان]بعد از این که یک جنگل قدیمی از جنگل بیرون آمد و در حالی که از این سو و آن سو آن سو استفاده می کرد، به این سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو و آن سو می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The researchers found that Asaia colonise the mosquitoes' gut and salivary glands.
[ترجمه گوگل]محققان دریافتند که آسایا روده و غدد بزاقی پشه ها را مستعمره می کند
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که Asaia از روده پشه و غدد salivary استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• settle, establish colonies, go to and live in a colony (also colonize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : colonize
✅️ اسم ( noun ) : colony / colonization / colonizer / colonist / colonial / colonialist / colonialism
✅️ صفت ( adjective ) : colonial / colonialist
✅️ قید ( adverb ) : colonially
ساکن شدن
مستعمره
کلونی - شروع به زندگی کردن و گرد هم آمدنِ دسته ای از جانوران در محل مشخصی در کنار هم .
استعمار کردن

بپرس