95 1525 100 1 collective farm /kəˈlektɪvˈfɑːrm/ /kəˈlektɪvfɑːm/معنی: مزرعه اشتراکی، کلخوز واژه collective farm در جمله های نمونه 1. We'll visit the collective farm another time. [ترجمه ترگمان]یه وقت دیگه به مزرعه اشتراکی میریم [ترجمه گوگل]ما یک بار دیگر از مزرعه مزرعه دیدار خواهیم کرد [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. He doesn't mean as drones on some collective farm. [ترجمه ترگمان]اون به عنوان هواپیماهای بدون سرنشین در یک مزرعه اشتراکی نیست [ترجمه گوگل]او معنی ندارد به عنوان هواپیماهای بدون سرنشین در برخی از مزرعه جمعی [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. First day nursery in a collective farm. [ترجمه ترگمان]مهد کودک در یک مزرعه جمعی [ترجمه گوگل]روز اول مهد کودک در مزرعه جمعی [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. The local fields were joined together into one collective farm. [ترجمه ترگمان]زمینهای محلی در یک مزرعه جمعی به هم پیوستند [ترجمه گوگل]مزارع محلی به یک مزرعه جمعی پیوستند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... مترادف collective farm مزرعه اشتراکی (اسم)collective farm , communeکلخوز (اسم)collective farm collective farm را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Mah مصادره زمین معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Farhood > canteen farimehr > critisism محمدرضا ایوبی صانع > contravene محمدرضا ایوبی صانع > subset فریبا > bodies of water Farhood > فراوان فریمهر > trip up Farhood > (آهسته) قدم زدن و (آرام آرام) راه رفتن نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodمحمدرضا ایوبی صانعA.C.Eرهگذرسحر نجات پورdi darkestarعلی باقریEnglish User فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته army گریسته اند تفکر امیز پرفروغ شگفت انگیز تحسین آمیز well done cruise