cold turkey


(در مورد معتادان) ترک اعتیاد (یکباره و به طور کامل)، محروم (کردن یا شدن معتاد از آنچه که به آن خو دارد)، خمار، (خودمانی) بدون تهیه وتدارک، بدون آمادگی، بلامقدمه، (خودمانی) به طور صریح و بی پرده، بی رو دربایستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) abrupt and total withdrawal from using an addictive substance such as a drug or tobacco.
قید ( adverb )
(1) تعریف: abruptly and totally.

- He quit heroin cold turkey.
[ترجمه mohammad] او هروئین را به یک باره کنار گذاشت.
|
[ترجمه امین جان] او به یک باره هروئین را کنار گذاشت
|
[ترجمه Ayda frst] او از خماری هروئین درآمد
|
[ترجمه گوگل] او هروئین سرد بوقلمون را ترک کرد
[ترجمه ترگمان] اون بوقلمون رو ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: without preparation.

- She gave her sales pitch cold turkey.
[ترجمه گوگل] او به فروش خود بوقلمون سرد داد
[ترجمه ترگمان] اون به اون بوقلمون نر خیلی سردی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Serve with slices of cold turkey or ham.
[ترجمه گوگل]با برش های بوقلمون سرد یا ژامبون سرو کنید
[ترجمه ترگمان]با برش های بوقلمون سرد و یا گوشت خوک سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I quit smoking cold turkey.
[ترجمه شهرام] من به یکباره و یهویی، سیگار را ترک کردم.
|
[ترجمه گوگل]من سیگار بوقلمون سرد را ترک کردم
[ترجمه ترگمان] بوقلمون سرد رو ترک کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I quit that shit cold turkey and never did it again.
[ترجمه مریم] من اون لعنتی رو یهو کنار گذاشتم و دیگه انجامش ندادم. ( دیگه سراغش نرفتم )
|
[ترجمه گوگل]من آن بوقلمون سرد را ترک کردم و دیگر این کار را نکردم
[ترجمه ترگمان]من اون بوقلمون سرد رو کنار گذاشتم و دیگه این کار رو نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I quit cold turkey some 25 years ago, but the specialists simply shrug off this kind of information.
[ترجمه گوگل]من حدود 25 سال پیش گوشت بوقلمون سرد را ترک کردم، اما متخصصان به سادگی از این نوع اطلاعات خودداری می کنند
[ترجمه ترگمان]من ۲۵ سال پیش بوقلمون سرد را ترک کردم، اما متخصصان به سادگی از این نوع اطلاعات شانه بالا می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bill tried to kick cold turkey but it was just too much.
[ترجمه گوگل]بیل سعی کرد به بوقلمون سرد لگد بزند اما خیلی زیاد بود
[ترجمه ترگمان]بیل سعی کرد بوقلمون سردش را بزند، اما خیلی زیاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some of those taking part said they felt like they were undergoing "cold turkey" to break a hard drug habit, while others said it felt like going on a diet.
[ترجمه گوگل]برخی از شرکت کنندگان گفتند که احساس می کنند برای ترک یک عادت مواد مخدر سخت تحت "بوقلمون سرد" قرار می گیرند، در حالی که برخی دیگر می گفتند که احساس می کنند رژیم گرفتن
[ترجمه ترگمان]برخی از کسانی که در این مراسم شرکت کردند، گفتند که احساس می کنند در حال گذراندن \"ترکیه سرد\" هستند تا یک معتاد به مواد مخدر را بشکنند، در حالی که برخی دیگر گفتند که احساس می کنند رژیم غذایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She quit her job cold turkey.
[ترجمه Moghaddam] او به ناگهان ( به یکباره ) شغلش را ترک کرد
|
[ترجمه گوگل]او کار خود را ترک کرد
[ترجمه ترگمان] اون از کارش استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chad quIt'smoking cold turkey rather than use nicotine patches.
[ترجمه گوگل]چاد به جای استفاده از چسب های نیکوتین، بوقلمون سرد را ترک می کند
[ترجمه ترگمان]چاد به جای استفاده از وصله های نیکوتین، بوقلمون سرد را دود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Let's talk cold turkey about our changes.
[ترجمه گوگل]بیایید با بوقلمون سرد در مورد تغییرات خود صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا درباره تغییراتی که داریم صحبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I stopped smoking cold turkey and had to be hospitalized.
[ترجمه گوگل]من سیگار بوقلمون سرد را ترک کردم و مجبور شدم در بیمارستان بستری شوم
[ترجمه ترگمان]من سیگار کشیدن را متوقف کردم و مجبور شدم در بیمارستان بستری شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cold turkey, five years ago, and what did I get for my trouble?
[ترجمه گوگل]بوقلمون سرد، پنج سال پیش، و برای دردسرم چه گرفتم؟
[ترجمه ترگمان]بوقلمون سرد، پنج سال پیش، و من برای خودم دردسر درست کردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The old lady was a cold turkey.
[ترجمه گوگل]پیرزن یک بوقلمون سرد بود
[ترجمه ترگمان]پیرزن بوقلمون سردی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One day, my friend Rick went cold turkey on cigarettes.
[ترجمه مژده] یک روز دوستم ریک یکهو سیگار را ترک کرد
|
[ترجمه گوگل]یک روز، دوستم ریک، بوقلمون سرد سیگار کشید
[ترجمه ترگمان]یه روز، دوستم \"ریک\" یه بوقلمون یخ زده تو سیگار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I quit cold turkey last Thursday.
[ترجمه گوگل]پنج شنبه گذشته بوقلمون سرد را ترک کردم
[ترجمه ترگمان]من پنجشنبه گذشته بوقلمون رو ول کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Andy does not dare ( to ) talk cold turkey to Cecily.
[ترجمه گوگل]اندی جرات ندارد (به) با سیسیلی صحبت کند
[ترجمه ترگمان](اندی)جرات نمی کند که با بوقلمون سرد صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cold turkey is the unpleasant physical reaction that people experience when they suddenly stop taking a drug that they are addicted to; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

یابویی ترک کردن
یِرخی ترک کردن
the abrupt and complete cessation of taking a drug to which one is addicted
عبارت Cold Turkey به معنی ترک عادت ناگهانی می باشد که در طول زمان به عواقب ناخوش آیندی منجر می شود و در مقابل این روش، شیوه تدریجی کاهش مصرف در طول زمان یا جایگزین های داروی شیمیایی می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

در اصطلاح عامیانه، در میان معتادن، به ترک خَرَکی و یکباره رواج دارد.
Six years ago she went cold turkey on ( stopped completely ) a three - pack - a - day smoking habit.
She decided to stop drinking coffee and quit cold turkey.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cold-turkey
cold turkey ( اعتیاد )
واژه مصوب: تُندتَرکی
تعریف: قطع ناگهانی مصرف مواد که از علائم آن زبر و دانه دانه شدن پوست یا سیخ شدن موی بدن است که حالتی شبیه به پوست بوقلمون پیدا می کند
معنای آبادیس:
⁦✔️⁩ ( خودمانی ) به طور صریح و بی پرده، بی رو دربایستی، بصورت رُک
I would like to talk to you ⭕cold turkey
دلم می خواهد با تو رک حرف بزنم.
ترک یک عادت به صورت ناگهانی و یکهو
Go cold turkey
نَسَخ ( شدن )
ناگهانی
he stopped smoking cold turkey
او ناگهانی سیگار کشیدن را ترک کرد 🔘
Suddenly, یکباره ، ناگهانی
ترک اعتیاد
یکباره، یکدفعه

بپرس