cold boot

جمله های نمونه

1. PROBLEM My diamondback does not respond after a cold boot.
[ترجمه گوگل]مشکل پشت الماس من بعد از چکمه سرد جواب نمی دهد
[ترجمه ترگمان]مشکل من بعد از یک پوتین سرد واکنش نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I finally lugged my computer outside to the freezing cold where I saw cold boot ups close to 5C.
[ترجمه گوگل]من در نهایت کامپیوترم را به بیرون از سرمای یخبندان بردم، جایی که دمای بوت سرد را نزدیک به 5 درجه سانتیگراد دیدم
[ترجمه ترگمان]بالاخره کامپیوترم را بیرون از سرما منجمد کردم، جایی که نزدیک به ۵ درجه سانتیگراد را دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Booting up from a powerless state, also called a cold boot, will restore the printer's default settings and you may be able to carry on.
[ترجمه گوگل]بوت شدن از حالت بدون قدرت، که به آن بوت سرد نیز می گویند، تنظیمات پیش فرض چاپگر را بازیابی می کند و ممکن است بتوانید ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]راه اندازی مجدد از یک وضعیت ناتوان، که یک راه انداز سرد نیز نامیده می شود، تنظیمات پیش فرض چاپگر را باز خواهد گرداند و ممکن است قادر به ادامه آن باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To improve the performance of idle control, the paper divides idle process into three parts: cold boot process, warm process and stable idle process.
[ترجمه گوگل]برای بهبود عملکرد کنترل بیکار، کاغذ فرآیند بیکار را به سه قسمت تقسیم می کند: فرآیند بوت سرد، فرآیند گرم و فرآیند بیکاری پایدار
[ترجمه ترگمان]برای بهبود عملکرد کنترل غیرفعال، این مقاله فرآیند idle را به سه بخش تقسیم می کند: فرآیند راه اندازی سرد، فرآیند گرم و فرآیند idle ثابت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To improve the performance of idle control, the idle process divides into three small processes: cold boot process, warm process and stable idle process.
[ترجمه گوگل]برای بهبود عملکرد کنترل بیکار، فرآیند بیکار به سه فرآیند کوچک تقسیم می شود: فرآیند بوت سرد، فرآیند گرم و فرآیند بیکاری پایدار
[ترجمه ترگمان]برای بهبود عملکرد کنترل غیرفعال، فرآیند idle به سه فرآیند کوچک تقسیم می شود: فرآیند راه اندازی سرد، فرآیند گرم و فرآیند idle ثابت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] راه اندازی سرد، عامل به درون آن، روشن کردن کامپیوتر و بار کردن سیستم .

انگلیسی به انگلیسی

• startup from a computer which was previously turned off

پیشنهاد کاربران

بپرس