coding

/ˈkoʊdɪŋ//ˈkəʊdɪŋ/

معنی: برنامه نویسی، رمز گذاری
معانی دیگر: رمزگذاری، برنامه نویسی

جمله های نمونه

1. Most petrol stations use colour coding for different types of petrol.
[ترجمه گوگل]اکثر پمپ بنزین ها از کد رنگی برای انواع مختلف بنزین استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]اکثر پمپ بنزین ها از کدگذاری رنگی برای انواع مختلف بنزین استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A coding system is used to record what is found and when.
[ترجمه گوگل]یک سیستم کدگذاری برای ثبت موارد و زمان یافتن استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کدگذاری برای ثبت آنچه یافت می شود و چه زمانی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He devised a way of coding every statement uniquely.
[ترجمه گوگل]او راهی ابداع کرد که هر عبارت را به طور منحصر به فرد کدگذاری کند
[ترجمه ترگمان]او هر بیانیه ای را به طور منحصر به فرد برای کد گذاری ابداع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The coding process begins while en route between the retina and our conscious mind.
[ترجمه گوگل]فرآیند کدگذاری زمانی شروع می شود که بین شبکیه چشم و ذهن خودآگاه ما در حرکت است
[ترجمه ترگمان]فرآیند کدگذاری زمانی آغاز می شود که در مسیر بین شبکیه چشم و ذهن خودآگاه ما حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One way of coding the information of two tapes on a single tape is to interleave the two.
[ترجمه گوگل]یکی از راه‌های کدگذاری اطلاعات دو نوار روی یک نوار این است که این دو نوار را به هم بریزند
[ترجمه ترگمان]یکی از راه های کد گذاری اطلاعات دو نوار روی یک نوار چسب کاغذی است که از دو نوار استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Coding will probably be required in preparation for computer analysis.
[ترجمه گوگل]احتمالاً برای آماده سازی برای تجزیه و تحلیل کامپیوتری، کدنویسی مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]احتمالا کد نویسی برای آماده سازی برای آنالیز کامپیوتری لازم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was based on independent particles, each coding for a single attribute and each following its own path down the generations.
[ترجمه گوگل]مبتنی بر ذرات مستقل بود که هر کدام برای یک ویژگی واحد کدگذاری می‌کردند و هر کدام مسیر خود را در نسل‌ها دنبال می‌کردند
[ترجمه ترگمان]آن براساس ذرات مستقل، هر کد گذاری برای یک ویژگی منفرد و هر یک از مسیر خود در طی نسل ها، ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Earlier some mention was made of coding the categories to each variable in the collection schedule.
[ترجمه گوگل]قبلاً به کدگذاری دسته ها برای هر متغیر در جدول زمانبندی مجموعه اشاره شده بود
[ترجمه ترگمان]پیش از این، برخی از آن ها از کدگذاری مقوله به هر متغیر در برنامه جمع آوری استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This system of coding figured, for example, in a number of the scrolls found at Qumran.
[ترجمه گوگل]برای مثال، این سیستم کدگذاری در تعدادی از طومارهای موجود در قمران وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای مثال این سیستم کد گذاری در تعدادی از طومارها در qumran یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The end of the coding region is indicated by a U. Translation is shown initiating at the first methionine at nucleotide 7
[ترجمه گوگل]انتهای ناحیه کد کننده با U نشان داده می شود ترجمه نشان داده شده است که در اولین متیونین در نوکلئوتید 7 شروع می شود
[ترجمه ترگمان]انتهای منطقه کدینگ توسط یک U نشان داده شده است ترجمه ابتدا در اولین methionine در فصل ۷ nucleotide نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The method of coding the data in this study was rather different from that used by Hughes and Cole.
[ترجمه گوگل]روش کدگذاری داده ها در این مطالعه با روشی که هیوز و کول استفاده کردند، تفاوت داشت
[ترجمه ترگمان]روش کدگذاری داده ها در این مطالعه نسبتا با استفاده از هیوز و کول متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The levels belong to language as a cognitive coding system.
[ترجمه گوگل]سطوح به زبان به عنوان یک سیستم کدگذاری شناختی تعلق دارند
[ترجمه ترگمان]این سطوح به زبان به عنوان یک سیستم کدگذاری شناختی تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A simple coding system can be used since it is required only to indicate which of several options has been adopted.
[ترجمه گوگل]یک سیستم کدگذاری ساده را می توان استفاده کرد زیرا فقط برای نشان دادن کدام یک از چندین گزینه مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کدگذاری ساده می تواند استفاده شود چون فقط برای نشان دادن کدام یک از گزینه های مختلف مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This computer assisted process of summarising and coding made a large amount of semi-structured material amenable to qualitative analysis.
[ترجمه گوگل]این فرآیند خلاصه‌سازی و کدگذاری به کمک رایانه، مقدار زیادی از مواد نیمه‌ساختار یافته را در معرض تجزیه و تحلیل کیفی قرار داد
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به کمک کامپیوتر به روند خلاصه کردن و کدگذاری مقدار زیادی از مواد نیمه ساختاریافته متمایل به تحلیل کیفی پرداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In order to do this a coding system was developed.
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار یک سیستم کدگذاری توسعه داده شد
[ترجمه ترگمان]برای انجام این کار، یک سیستم کدگذاری ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برنامه نویسی (اسم)
coding, programming

رمز گذاری (اسم)
coding, encoding

تخصصی

[حسابداری] کد گذاری
[کامپیوتر] برنامه نویسی، کد گذاری . - کد گذاری - برنامه نویسی فرایند نوشتن یک الگوریتم یا برنامه با یک زبان برنامه نویسی کامپیوتر .
[برق و الکترونیک] کد گذاری - برنامه نویسی فهرستی از سلسله عملیات لازم برای انجام روال یا حل مسئله ای که به رمز کامپیوتر نوشته شده است .
[ریاضیات] اثر به کد درآوردن
[آمار] کدگذاری

انگلیسی به انگلیسی

• process of encoding; interchangeable variables (statistics)

پیشنهاد کاربران

وقتی در مورد بیمار استفاده میشود به طور کلی به" ایست قلبی" اشاره دارد
he is coding یعنی قلبش داره از کار میفته ( داره میمیره )
coding ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کُدگذاری
تعریف: وضع قواعدی برای انطباق عناصری از یک مجموعه بر عناصری از مجموعۀ دیگر و معمولاً با تناظر یک‏به‏یک
علامتگذاری
شماره گذاری ، شماره دهی ، شماره بندی
کُددهی ، کدبندی

بپرس