1. clock in
1- (در کارخانه و اداره و غیره) با قرار دادن کارت خود در ماشین کارتزنی ورود خود را ثبت کردن 2- (در مورد وزن یا مقدار یا زمانو غیره) با شمارگر سنجیدن
2. clock off
(در کارخانه و اداره و غیره) با قرار دادن کارت در گاهسنج زمان خروج خود را ثبت کردن
3. clock on
clock in
4. clock up
(طبق دستگاه شمارگر و غیره) جمع بندی کردن،بالغ شدن بر
5. a clock on a car shows speed or the number of kilometers travelled
شمارگر اتومبیل سرعت یا تعداد کیلومترهای طی شده را نشان میدهد.
6. a clock shows the time
ساعت زمان را نشان میدهد.
7. a clock tower
برج ساعت (دار)
8. the clock boomed the hour
ساعت دیواری سر ساعت دانگ دانگ به صدا درآمد.
9. the clock on the table ticked away
ساعت روی میز تک تک میکرد.
10. the clock says five p. m.
ساعت پنج بعدازظهر را نشان میدهد.
11. the clock sounds the hour
ساعت دیواری ساعت را اعلام میکند.
12. the clock stood on the shelf
ساعت روی تاقچه قرار داشت.
13. the cl ...