catchall

/ˈkæˌt͡ʃɒl//ˈkæˌt͡ʃɒl/

(امریکا) وضع بغرنج، معمای پر دردسر، (ظرف یا گنجانه ای که چیزهای گوناگون را در آن می گذارند) هزار بیشه، ظرف یامخزن اشیاءگوناگون مثل سبد یاگنجه، هزاربیشه، بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a receptacle for various items.

(2) تعریف: something suitable for a variety of needs or aims.

جمله های نمونه

1. Globalisation is a catch-all to describe increased international trade.
[ترجمه گوگل]جهانی شدن برای تشریح افزایش تجارت بین‌الملل همه چیز مهم است
[ترجمه ترگمان]جهانی شدن یک صید است - همه برای توضیح تجارت بین المللی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Indigestion is a catch-all term for any kind of stomach distress.
[ترجمه مائده] سوهاضمه اصطلاحی عام ( کلی ) برای هرگونه درد شکمی می باشد.
|
[ترجمه گوگل]سوء هاضمه یک اصطلاح رایج برای هر نوع ناراحتی معده است
[ترجمه ترگمان]سو هاضمه برای هر نوع نگرانی شکم آدم را فرا می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'South London' is a catch-all phrase/term for anywhere south of the river.
[ترجمه گوگل]«لندن جنوبی» یک عبارت/اصطلاح فراگیر برای هر نقطه در جنوب رودخانه است
[ترجمه ترگمان]جنوب لندن عبارت است از گرفتن همه عبارت \/ اصطلاح برای هر جایی در جنوب رودخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some of the deepest cuts are in the catch-all category called domestic discretionary spending.
[ترجمه گوگل]برخی از عمیق‌ترین کاهش‌ها در دسته‌ای هستند که مخارج اختیاری داخلی نامیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]برخی از عمیق ترین آن ها در تله گیر هستند - همه شامل هزینه های اختیاری داخلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had taken a polytechnic catch-all sociology course before briefly working in a local authority social services department.
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه مدت کوتاهی در بخش خدمات اجتماعی مقامات محلی کار کند، یک دوره جامع جامعه شناسی پلی تکنیک را گذرانده بود
[ترجمه ترگمان]او قبل از اینکه به طور خلاصه در یک اداره خدمات اجتماعی محلی کار کند، یک catch پلی تکنیک گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And they also need a catch-all range of facial expressions to help clinch the deal.
[ترجمه گوگل]و همچنین به طیف وسیعی از حالات صورت نیاز دارند تا به این توافق کمک کنند
[ترجمه ترگمان]و آن ها همچنین به گرفتن همه حالات چهره برای کمک به گرفتن معامله نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's a marvellous catch-all alibi for failure and inadequacy.
[ترجمه گوگل]این یک دلیل شگفت انگیز برای شکست و عدم کفایت است
[ترجمه ترگمان]همه عذر و بهانه برای شکست و بی کفایتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Despite its catch-all name, however, Docklands is far from homogeneous.
[ترجمه گوگل]با وجود این، Docklands علیرغم نام همه جانبه اش، به دور از همگنی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، علی رغم catch، Docklands از همگن بودن فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In our bakery, the one catch-all word for a perfect dough is vibrant.
[ترجمه گوگل]در نانوایی ما، یک کلمه قابل توجه برای یک خمیر عالی پر جنب و جوش است
[ترجمه ترگمان]توی bakery، تنها چیزی که برای یه dough عالی وجود داره، پر جنب و جوش هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Congress now seems inclined to settle temporarily for a catch-all budget measure that would freeze federal spending at current levels.
[ترجمه گوگل]اکنون به نظر می رسد کنگره تمایل دارد که به طور موقت به یک معیار بودجه جامع که هزینه های فدرال را در سطوح فعلی متوقف می کند، رضایت دهد
[ترجمه ترگمان]اکنون به نظر می رسد که کنگره در حال حاضر به طور موقت برای گرفتن یک لایحه بودجه که هزینه های دولت فدرال را در سطوح کنونی متوقف می کند، به طور موقت حل و فصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This makes this single check a catchall for all the problems you might run into.
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود که این چک تنها برای همه مشکلاتی که ممکن است با آن‌ها مواجه شوید، مهم باشد
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که این یک بررسی برای تمام مشکلاتی که ممکن است به آن وارد شوید را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A catchall term for a host of afflictions including Lupus and MS, autoimmune disorders treat the body's organs and normal functions as enemy invaders.
[ترجمه گوگل]یک اصطلاح مهم برای مجموعه ای از بیماری ها از جمله لوپوس و ام اس، اختلالات خود ایمنی اندام ها و عملکردهای طبیعی بدن را به عنوان مهاجمان دشمن درمان می کنند
[ترجمه ترگمان]یک عبارت catchall برای میزبانی بیماری ها از جمله lupus و MS، اختلالات خود ایمنی با اندام های بدن و وظایف عادی به عنوان مهاجمان دشمن رفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's a catchall for scientists that need a common facility that is unique, which is ships. . .
[ترجمه گوگل]این برای دانشمندانی است که به یک مرکز مشترک منحصر به فرد نیاز دارند، یعنی کشتی ها
[ترجمه ترگمان]این یک catchall برای دانشمندان است که به امکانات مشترکی نیاز دارند که منحصر به فرد است، که کشتی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A word that serves as a catchall for a bewildering array of computer accessories.
[ترجمه گوگل]کلمه ای که به عنوان یک ابزار برای مجموعه ای گیج کننده از لوازم جانبی کامپیوتر عمل می کند
[ترجمه ترگمان]کلمه ای که به عنوان a برای آرایه bewildering از لوازم رایانه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But the term is a catchall for multiple techniques to handle elements like typography, graphics and video.
[ترجمه گوگل]اما این اصطلاح برای تکنیک‌های متعدد برای کنترل عناصری مانند تایپوگرافی، گرافیک و ویدئو است
[ترجمه ترگمان]اما این عبارت یک catchall برای چند تکنیک برای کنترل عناصر مانند تایپوگرافی، گرافیک و ویدیو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] ظرف یا مخزن اشیاء گوناگون (مثل سبد یا گنجه)،هزاربیشه،بخشی که شامل مواد مختلف و بدون دسته بندی باشد

انگلیسی به انگلیسی

• large basket

پیشنهاد کاربران

فراگیر و جامع
All around
سپر
جهان شمول
فراگیر، جامع، یک اصلاح و یا طبقه/دسته/گروه کلی، فراگیر و جامع comprehensive
- Something that holds or includes odds and ends or a wide verity of different things
- intended to include a lot of different things or possibilities
...
[مشاهده متن کامل]

- a term or category of many different things
A catch all clause in the contract

عبارت کلی و مبهم
عبارت مبهم، عبارت کلی
جامع
همه جانبه، کلی
در گروه بندی به گروهی گفته میشود که شامل انواع احتمالات متنوع می باشد.

بپرس