concessive

/kənˈsesɪv//kənˈsesɪv/

معنی: تصدیقی، امتیازی، حق الامتیازی
معانی دیگر: تخفیفی، اذعانی، اعترافی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: serving to concede.

- a concessive gesture
[ترجمه گوگل] یک ژست رضایت بخش
[ترجمه ترگمان] ژست می گرفت،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of some words, such as "though," expressing concession.

جمله های نمونه

1. He makes little humorous concessive noises in his throat, to admit his mistake.
[ترجمه گوگل]او برای اعتراف به اشتباه خود صداهای کمی طنزآمیز در گلویش ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]او در گلویش صدای کمی خنده دار می دهد تا اشتباه خود را تصدیق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At first glance, therefore, concessive holists appear to take a purely pragmatic view of the relations between holism and individualism.
[ترجمه گوگل]بنابراین، در نگاه اول، به نظر می‌رسد که کل‌گرایان موافق، دیدگاهی کاملاً عمل‌گرایانه از روابط بین کل‌گرایی و فردگرایی دارند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، در نگاه اول، به نظر می رسد که concessive holists به نظر می رسد دیدگاه واقع گرایانه ای از رابطه بین کل گرایی و فردگرایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even though introduces a concessive clause . my family is more important than anything else is an object clause of the verb feel.
[ترجمه گوگل]حتی اگر یک بند اعطایی را معرفی می کند خانواده من مهمتر از هر چیز دیگری است یک بند مفعول از فعل احساس است
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک شرط concessive را معرفی می کند خانواده من از هر چیز دیگری مهم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He always is concessive the person of his oppose is too sick.
[ترجمه گوگل]او همیشه اهل اغماض است و طرف مقابلش خیلی بیمار است
[ترجمه ترگمان]او همیشه حق مخالفت با او را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The term of extinctive prescription embodies the rational concessive limitation of rights to facts, and compromise limitation of state-should-be to practical state.
[ترجمه گوگل]اصطلاح نسخه معدوم تجسم محدودیت معقول عقلانی حقوق بر حقایق، و محدودیت سازشی دولت باید به حالت عملی باشد
[ترجمه ترگمان]دوره تجویز extinctive، محدودیت محدود کننده حقوق بشر را در بر می گیرد، و محدودیت سازش دولت - باید به یک دولت عملی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The concessive complex sentences have subjective, so they have more pragmatic functions.
[ترجمه گوگل]جملات پیچیده متوازن ذهنی دارند، بنابراین کارکردهای عمل گرایانه تری دارند
[ترجمه ترگمان]جملات پیچیده concessive ذهنی هستند، بنابراین توابع pragmatic بیشتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Concessive adverbial clause is used to express certain unfavorable circumstances or opposite conditions, which however, do not prevent the action in the main clause from happening.
[ترجمه گوگل]قید اعطایی برای بیان برخی شرایط نامطلوب یا شرایط متضاد به کار می رود که با این حال مانع از وقوع عمل در بند اصلی نمی شود
[ترجمه ترگمان]شرط Concessive برای بیان شرایط نامطلوب یا شرایط مخالف استفاده می شود، که با این حال، از عمل در بند اصلی جلوگیری نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Though is a concessive conjunction.
[ترجمه گوگل]اگرچه یک ربط اعطایی است
[ترجمه ترگمان]هر چند با هم حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sentence 'Although he's quiet, he's not shy' begins with a concessive clause.
[ترجمه گوگل]جمله "اگرچه او ساکت است، خجالتی نیست" با یک بند اعطایی شروع می شود
[ترجمه ترگمان]هر چند که ساکت است، او خجالتی نیست و با یک شرط امتیازی شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In this chapter, I have sought to defend this concessive holist view by drawing attention to the explanatory interest underlying it.
[ترجمه گوگل]در این فصل، من به دنبال دفاع از این دیدگاه کل گرایانه با جلب توجه به علاقه توضیحی نهفته در آن بوده ام
[ترجمه ترگمان]در این بخش به دنبال دفاع از این دیدگاه concessive holist با توجه به منافع توضیحی در زمینه آن بوده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We should take the text data as the center when selecting subject and choose the detailed, clear, concessive, novel and appropriate one in size when designing subject.
[ترجمه گوگل]هنگام انتخاب موضوع باید داده های متنی را به عنوان مرکز در نظر بگیریم و هنگام طراحی موضوع، داده های متنی را با جزئیات، واضح، اعطایی، بدیع و مناسب انتخاب کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید داده های متنی را به عنوان مرکز هنگام انتخاب موضوع انتخاب کرده و جزئیات دقیق، روشن، بدیع و متناسب با اندازه را هنگام طراحی سوژه انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This thesis is devoted to the corpus-based study on Concessive Adverbial Clauses in Maritime Engineering English (MEE).
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به مطالعه پیکره-محور در مورد بندهای قید اعطایی در انگلیسی مهندسی دریایی (MEE) اختصاص دارد
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه به مطالعه مبتنی بر پیکره زبانی در رابطه با Concessive Adverbial Clauses در انگلیسی مهندسی دریانوردی (mee)اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصدیقی (صفت)
concessive

امتیازی (صفت)
patent, concessive, preferential

حق الامتیازی (صفت)
concessive

انگلیسی به انگلیسی

• of concession; tending to concede, tending to yield

پیشنهاد کاربران

بپرس