cod

/ˈkɑːd//kɒd/

معنی: کیسه، چنته، نوعی ماهی، پوسته، ماهی کاد، کیسه کوچک، غلاف سبوس
معانی دیگر: (شیمی)، میزان ماده ی اکسنده ی لازم برای اکسیده کردن مواد اکسیده شدنی در فضولات و آشغال، (جانور شناسی) ماهی روغن، ماهی کاد (جنس gadus ـ بومی آبهای شمالی اقیانوس اطلس ـ از جگر آن روغن ماهی می گیرند)، مرو، (قدیمی) کیسه، (محلی) نیام، سبوس، (انگلیس - خودمانی)، ساختگی، دروغین، طنز، هزل، ادا، طنز آمیز، دماغه ی کاد (در خاور ایالت ماساچوست ـ امریکا)، فضای داخل خلیج یادریاچه، chemical oxygen demand زیست شناسى : نیاز شیمیایى به اکسیژن

بررسی کلمه

اختصار ( abbreviation )
(1) تعریف: abbreviation of "collect on delivery."

(2) تعریف: abbreviation of "cash on delivery."
اسم ( noun )
حالات: cod, cods
• : تعریف: any of a wide variety of saltwater fishes, caught commercially for food.

جمله های نمونه

1. They trawl these waters for cod.
[ترجمه گوگل]آنها این آب ها را برای ماهی کاد تراول می کنند
[ترجمه ترگمان]ان ها این آب ها را برای ماهی ها تهیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They salt down cod for winter use.
[ترجمه گوگل]ماهی را برای استفاده در زمستان نمک می زنند
[ترجمه ترگمان]ان ها ماهی را برای استفاده از ماهی خشک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A Catalan speciality is to serve salt cod cold.
[ترجمه گوگل]یک غذای ویژه کاتالونیا سرو سرد کاد نمکی است
[ترجمه ترگمان]تخصص کاتالان اینست که به ماهی ماهی نمک خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cod were so thick in the water that they caught thousands very quickly.
[ترجمه سعید] تراکم ماهی کاد در آب بقدری بود که آنها به سرعت هزاران عدد از آنها را گرفتند
|
[ترجمه گوگل]ماهی کاد آنقدر در آب غلیظ بود که خیلی سریع هزاران نفر را گرفت
[ترجمه ترگمان]ماهی در آب خیلی ضخیم بود که به سرعت هزار نفر را گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They unloaded their catch of cod and bass.
[ترجمه گوگل]آنها صید کاد و باس خود را تخلیه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها صید ماهی و ماهی خاردار را خالی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Several countries have now set quotas for cod fishing.
[ترجمه گوگل]اکنون چندین کشور برای صید ماهی سهمیه بندی کرده اند
[ترجمه ترگمان]چندین کشور در حال حاضر سهمیه ماهی گیری ماهی گیری را تعیین کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cod are found in the North Atlantic and the North Sea.
[ترجمه گوگل]ماهی کاد در اقیانوس اطلس شمالی و دریای شمال یافت می شود
[ترجمه ترگمان]که در شمال اقیانوس اطلس و دریای شمال یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The seascapes of Cape Cod were her inspiration.
[ترجمه گوگل]مناظر دریایی کیپ کاد الهام بخش او بودند
[ترجمه ترگمان]The دماغه کود الهام بخش او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cod stocks in the North Atlantic have dropped radically.
[ترجمه گوگل]ذخایر ماهی کاد در اقیانوس اطلس شمالی به شدت کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]در شمال اقیانوس اطلس سهام کد وم به شدت کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The whales favour large prey, including squid, cod and sharks.
[ترجمه گوگل]نهنگ ها طعمه های بزرگی از جمله ماهی مرکب، ماهی ماهی و کوسه را دوست دارند
[ترجمه ترگمان]این وال ها به شکار بزرگ از جمله ماهی مرکب، ماهی و کوسه کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A few late cod from deep water at Lepe while flounder and odd plaice taken from the Stone Point section.
[ترجمه گوگل]چند ماهی کاد دیرهنگام از آبهای عمیق در لپه در حالی که ماهی دست و پا و پلک عجیب و غریب از بخش استون پوینت گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]چند ماهی بزرگ از آب عمیق در Lepe و در حالی که plaice عجیب و غریب از قسمت Stone پوینت گرفته شده بودند، از آب عمیق بیرون آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. William and Joe and their entire consignment of cod vanished in the desire to please Araminta.
[ترجمه گوگل]ویلیام و جو و کل محموله ماهی کادشان در آرزوی رضایت آرامینتا ناپدید شدند
[ترجمه ترگمان]ویلیام و جو و تمام محموله ماهی به میل please از بین رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ian and a friend bagged 90 cod in just two hours in one purple patch.
[ترجمه گوگل]ایان و یکی از دوستانش در یک پچ بنفش 90 عدد کاد را تنها در دو ساعت در بسته بندی کردند
[ترجمه ترگمان]ایان و یکی از دوستاش ۹۰ ماهی رو توی یه تکه پارچه بنفش جمع کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He ordered his meal of cod and chips and no vinegar, then sat down to await its arrival.
[ترجمه گوگل]او غذای خود را از ماهی کاد و چیپس و بدون سرکه سفارش داد، سپس به انتظار آمدنش نشست
[ترجمه ترگمان]غذای ماهی و چیپس و سرکه را سفارش داد و بعد به انتظار رسیدن آن نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیسه (اسم)
bourse, bladder, bag, sac, sack, pouch, cyst, cod, bagging, bung, capsule, theca, sinus, purse

چنته (اسم)
bag, knapsack, pouch, satchel, carryall, cod, wallet

نوعی ماهی (اسم)
cod, candle fish, goggle eye, goldeneye

پوسته (اسم)
case, scale, flake, cod, membrane, chaff, crust, cortex, incrustation, scurf, pellicle, patagium, shuck, testa

ماهی کاد (اسم)
cod

کیسه کوچک (اسم)
pouch, cod, vesicle

غلاف سبوس (اسم)
cod

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Call Of Duty
موضوع: کامپیوتر
یکی از پرفروشترین بازیهای رایانه ای تاریخ به نام Call Of Duty ایست که به صورت مخفف، به آن COD می گویند.
تا کنون 8 نسخه از آن منتشر شده است که هر یک عنوانی داشته اند.این بازی یک اکشن اول شخص است که موضوع آن جنگ است.
ناشر این سری بازی کمپانی اکتیویژن است.

تخصصی

[بهداشت] اکسیژن خواهی شیمیایی - chemical oxygen demand
[خاک شناسی] ضریب قابلیت کشش خطی

انگلیسی به انگلیسی

• cash payment to be made (by the purchaser) upon receipt of products or goods
trick; tease
make fun, laugh at
type of fish
cod is a kind of fish.
cash payment to be made (by the purchaser) upon receipt of products or goods

پیشنهاد کاربران

It was only for cod
فقط شوخی میکردم
( "پرتره هنرمند در جوانی"، اثر جیمز جویس، ترجمه منوچهر بدیعی )
Cause of Death
C. O. D. is often used as an abbreviation for "Cause of Death. " It is a medical term that is used to describe the reason or factors behind a person's death.
C. O. D. اغلب به عنوان مخفف "علت مرگ" استفاده می شود. این یک اصطلاح پزشکی است که برای توصیف دلیل یا عواملی که باعث مرگ یک فرد می شود، استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

When someone dies, it is usually investigated by a medical examiner, coroner, or other healthcare professionals to determine the specific cause or contributing factors to their death. The C. O. D. is an important piece of information that is recorded on the death certificate and is used for statistical and public health purposes.
هنگامی که فردی می میرد، معمولاً توسط یک پزشک، پزشکی قانونی یا سایر متخصصان مراقبت های بهداشتی بررسی می شود تا علت خاص یا عوامل مؤثر در مرگ او را تعیین کند. C. O. D. اطلاعات مهمی است که در گواهی فوت ثبت می شود و برای اهداف آماری و بهداشت عمومی استفاده می شود.

cod: cash on delivery
پرداخت در زمان تحویل ( کالا )
Cod refuse :پسماندهای زغال سنگ
مخفف کال آف دیوتی
COD ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: خاش
تعریف: مقدار اکسیژنی که باید برای اُکسایش آلودگی های موجود در فاضلاب مصرف شود|||متـ . خواست اکسیژن شیمیایی
نوعی ماهی=ماهی کاد
آیین نامه
cod liver oil = روغن ماهی
اکسیژن خواهی شیمیایی
chemical oxigen demand

بپرس