اسم ( noun )
• (1) تعریف: a highway that is built to go around an obstacle or an area of congestion such as a city.
• مترادف: beltway
• مشابه: detour
• مترادف: beltway
• مشابه: detour
- We don't have to go through the downtown area now that the bypass is complete.
[ترجمه احمد قربانی] لازم نیست ما از طریق پایین شهر در حال حاضر که میانبر است، برویم|
[ترجمه فاطمه] حالا که این مسیر فرعی کامل شده است، لازم نیست از مرکز شهر عبور کنیم|
[ترجمه گوگل] اکنون که کنارگذر کامل شده است، لازم نیست از منطقه مرکز شهر عبور کنیم[ترجمه ترگمان] حالا که این گذرگاه کامل است مجبور نیستیم به قسمت پایین شهر برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a pipe or other device that directs a flowing liquid or gas around an obstacle, pipe, or other fixture.
• مشابه: pipe, pipeline
• مشابه: pipe, pipeline
• (3) تعریف: in medicine, the operation by which an alternative route of flow is created in order to avoid a blocked or diseased organ or part of such an organ.
- His cardiologist told him he would need a bypass.
[ترجمه احمد قربانی] متخصص قلبش بهش گفت که به یه جراحی باز احتیاج داره|
[ترجمه گوگل] متخصص قلب او به او گفت که به بای پس نیاز دارد[ترجمه ترگمان] cardiologist بهش گفته که به بایپس نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bypasses, bypassing, bypassed
حالات: bypasses, bypassing, bypassed
• (1) تعریف: to go around or avoid.
• مترادف: avoid, circumvent, detour, skirt
• مشابه: elude, evade
• مترادف: avoid, circumvent, detour, skirt
• مشابه: elude, evade
- They bypassed the city by taking the expressway.
[ترجمه فاطمه] آن ها با عبور از بزرگراه، شهر را دور زدند|
[ترجمه گوگل] آنها با رفتن به بزرگراه شهر را دور زدند[ترجمه ترگمان] آن ها با گرفتن بزرگراه از شهر رد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She hoped to bypass the regulations and continue using her outdated equipment.
[ترجمه گوگل] او امیدوار بود که مقررات را دور بزند و به استفاده از تجهیزات قدیمی خود ادامه دهد
[ترجمه ترگمان] او امیدوار است که مقررات را نادیده بگیرد و با استفاده از تجهیزات قدیمی اش ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او امیدوار است که مقررات را نادیده بگیرد و با استفاده از تجهیزات قدیمی اش ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to cause (liquid in a pipe or fixture) to flow around an obstacle.
• مشابه: deflect, divert
• مشابه: deflect, divert
- This device bypasses the water.
[ترجمه گوگل] این دستگاه آب را دور می زند
[ترجمه ترگمان] این دستگاه آب رو کنار می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این دستگاه آب رو کنار می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید