byline

/ˈbaɪˌlaɪn//ˈbaɪlaɪn/

(روزنامه و مجله و غیره) سطر زیر عنوان مقاله (که نام نویسنده را ذکر می کند)، نام نویسنده را (در زیر عنوان مقاله) ذکر کردن، خط دوم یافرعی، خط فرعی راه اهن، کار یاشغل اضافی وزائد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the writer's name at the head of a newspaper or magazine article.

جمله های نمونه

1. It was accidentally printed under the wrong byline.
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی زیر خط خطی اشتباه چاپ شد
[ترجمه ترگمان]به طور تصادفی در زیر نور اشتباه چاپ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He made a mental note of the byline above the Globe articles, Frank Dougherty, then sifted through the newspaper photographs.
[ترجمه گوگل]او خط فرعی بالای مقالات گلوب، فرانک دوگرتی را یادداشت کرد و سپس عکس‌های روزنامه را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]فرانک Dougherty که در آن زمان از میان عکس های روزنامه ها مرور می کرد، یک یادداشت ذهنی از روزنامه Globe گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The newspaper report was bylined.
[ترجمه گوگل]گزارش روزنامه خط خورده بود
[ترجمه ترگمان]گزارش روزنامه bylined بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were no real by-lines on the Bideford Gazette, no printed recognition of who had written the story.
[ترجمه گوگل]هیچ خط فرعی واقعی در روزنامه بیدفورد وجود نداشت، هیچ شناسایی چاپی از اینکه چه کسی داستان را نوشته است
[ترجمه ترگمان]در روزنامه Bideford خبری نبود و هیچ نشانی از شناخت کسی که داستان را نوشته بود وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is a financial journalist with her own by-line.
[ترجمه گوگل]او یک روزنامه‌نگار مالی است که خط تولید خود را دارد
[ترجمه ترگمان]او یک روزنامه نگار مالی با خط خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The midfield can not get to the by-line to cross the ball.
[ترجمه گوگل]خط هافبک نمی تواند به خط کناری برای عبور از توپ برسد
[ترجمه ترگمان]میانه میانی نمی تواند به خط متصل شود تا از توپ عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We're mad at Gossip Weekly because of the byline they said about me being gay!
[ترجمه گوگل]ما با Gossip Weekly به خاطر خطی که در مورد همجنسگرا بودن من گفتند عصبانی هستیم!
[ترجمه ترگمان]از آن وقت که درباره من درباره گی بودن من می گفتند دیوانه شدیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "The Times" ran a wrap-up under the byline of Walter.
[ترجمه گوگل]«تایمز» خلاصه‌ای را تحت عنوان والتر اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]\"تایمز\" یک جمع بندی را تحت نام \"والتر\" انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His byline was absent as well.
[ترجمه گوگل]خط خطی او نیز وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]byline هم غایب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Buddy, my silent partner, deserved to share the byline on that story.
[ترجمه گوگل]بادی، شریک ساکت من، سزاوار این بود که خط فرعی آن داستان را به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]رفیق، رفیق خاموش من، حق داشت در این داستان شریک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't just do things simply for the sake of a raise or a promotion or a byline.
[ترجمه گوگل]کارها را صرفاً به خاطر افزایش حقوق یا ترفیع یا یک خط اضافی انجام ندهید
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر یک ترفیع یا ترفیع مقام کاری انجام ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When he published Donahue: My Own Story, he shared byline and proceeds with other staffers.
[ترجمه گوگل]زمانی که او Donahue: My Own Story را منتشر کرد، او خط را به اشتراک گذاشت و با سایر کارکنان ادامه داد
[ترجمه ترگمان]وقتی او داناهیو را منتشر کرد: داستان من، او byline را به اشتراک گذاشت و با کارمندان دیگر ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You may republish this article if you keep the byline and author's note, and also leave the hyperlink intact.
[ترجمه گوگل]شما می توانید این مقاله را در صورت حفظ لاین و یادداشت نویسنده و همچنین دست نخورده گذاشتن لینک فوق، بازنشر کنید
[ترجمه ترگمان]در صورتی که یادداشت نویسنده و نویسنده را نگه دارید، می توانید از این مقاله استفاده کنید و همچنین هایپر لینک را دست نخورده باقی بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally, we wish to thank the author of this article which carries no byline.
[ترجمه گوگل]در پایان، مایلیم از نویسنده این مقاله که هیچ عنوانی ندارد تشکر کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما می خواهیم از مولف این مقاله که هیچ byline را حمل نمی کند، تشکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• secondary heading of a news story or magazine article
in journalism, a by-line is a line after the headline in a newspaper or magazine article, which gives the author's name.

پیشنهاد کاربران

byline ( روابط عمومی و تبلیغات بازرگانی )
واژه مصوب: سطر امضا
تعریف: سطری در زیر عنوان مطلب یا مقاله و احتمالاً عنوان فرعی که نام نویسندۀ مطلب یا مقاله در آنجا ذکر می شود
( در روزنامه و مجله و غیره ) سطر اول و یا اخر مطلب، که اسم نویسنده در آن ذکر میشود.
هردوطرف ( فوتبال )

بپرس