1. It was accidentally printed under the wrong byline.
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی زیر خط خطی اشتباه چاپ شد
[ترجمه ترگمان]به طور تصادفی در زیر نور اشتباه چاپ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He made a mental note of the byline above the Globe articles, Frank Dougherty, then sifted through the newspaper photographs.
[ترجمه گوگل]او خط فرعی بالای مقالات گلوب، فرانک دوگرتی را یادداشت کرد و سپس عکسهای روزنامه را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]فرانک Dougherty که در آن زمان از میان عکس های روزنامه ها مرور می کرد، یک یادداشت ذهنی از روزنامه Globe گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The newspaper report was bylined.
4. There were no real by-lines on the Bideford Gazette, no printed recognition of who had written the story.
[ترجمه گوگل]هیچ خط فرعی واقعی در روزنامه بیدفورد وجود نداشت، هیچ شناسایی چاپی از اینکه چه کسی داستان را نوشته است
[ترجمه ترگمان]در روزنامه Bideford خبری نبود و هیچ نشانی از شناخت کسی که داستان را نوشته بود وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She is a financial journalist with her own by-line.
[ترجمه گوگل]او یک روزنامهنگار مالی است که خط تولید خود را دارد
[ترجمه ترگمان]او یک روزنامه نگار مالی با خط خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The midfield can not get to the by-line to cross the ball.
[ترجمه گوگل]خط هافبک نمی تواند به خط کناری برای عبور از توپ برسد
[ترجمه ترگمان]میانه میانی نمی تواند به خط متصل شود تا از توپ عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We're mad at Gossip Weekly because of the byline they said about me being gay!
[ترجمه گوگل]ما با Gossip Weekly به خاطر خطی که در مورد همجنسگرا بودن من گفتند عصبانی هستیم!
[ترجمه ترگمان]از آن وقت که درباره من درباره گی بودن من می گفتند دیوانه شدیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. "The Times" ran a wrap-up under the byline of Walter.
[ترجمه گوگل]«تایمز» خلاصهای را تحت عنوان والتر اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]\"تایمز\" یک جمع بندی را تحت نام \"والتر\" انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His byline was absent as well.
10. Buddy, my silent partner, deserved to share the byline on that story.
[ترجمه گوگل]بادی، شریک ساکت من، سزاوار این بود که خط فرعی آن داستان را به اشتراک بگذارد
[ترجمه ترگمان]رفیق، رفیق خاموش من، حق داشت در این داستان شریک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Don't just do things simply for the sake of a raise or a promotion or a byline.
[ترجمه گوگل]کارها را صرفاً به خاطر افزایش حقوق یا ترفیع یا یک خط اضافی انجام ندهید
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر یک ترفیع یا ترفیع مقام کاری انجام ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When he published Donahue: My Own Story, he shared byline and proceeds with other staffers.
[ترجمه گوگل]زمانی که او Donahue: My Own Story را منتشر کرد، او خط را به اشتراک گذاشت و با سایر کارکنان ادامه داد
[ترجمه ترگمان]وقتی او داناهیو را منتشر کرد: داستان من، او byline را به اشتراک گذاشت و با کارمندان دیگر ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You may republish this article if you keep the byline and author's note, and also leave the hyperlink intact.
[ترجمه گوگل]شما می توانید این مقاله را در صورت حفظ لاین و یادداشت نویسنده و همچنین دست نخورده گذاشتن لینک فوق، بازنشر کنید
[ترجمه ترگمان]در صورتی که یادداشت نویسنده و نویسنده را نگه دارید، می توانید از این مقاله استفاده کنید و همچنین هایپر لینک را دست نخورده باقی بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Finally, we wish to thank the author of this article which carries no byline.
[ترجمه گوگل]در پایان، مایلیم از نویسنده این مقاله که هیچ عنوانی ندارد تشکر کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما می خواهیم از مولف این مقاله که هیچ byline را حمل نمی کند، تشکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید