by way of


1- از طریق، از راه 2- به خاطر، منباب، برسبیل، بطریق، بعنوان، بجای

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: by going through or along; via.

- We got there by way of the highway.
[ترجمه گوگل] از طریق بزرگراه به آنجا رسیدیم
[ترجمه ترگمان] ما از راه بزرگراه به اونجا رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: as a form or means of.

- She nodded by way of assent.
[ترجمه گوگل] او به عنوان تایید سرش را تکان داد
[ترجمه ترگمان] سرش را به نشانه موافقت تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. 'I had to see you,' he said, by way of explanation.
[ترجمه گوگل]او برای توضیح گفت: "من باید شما را می دیدم "
[ترجمه ترگمان]با لحنی حاکی از توضیح گفت: باید شما را می دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All the goods were routed by way of the Netherlands.
[ترجمه گوگل]همه کالاها از طریق هلند ارسال شده است
[ترجمه ترگمان]همه کالاها از راه هلند تارومار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are traveling to France by way of London.
[ترجمه گوگل]آنها از طریق لندن به فرانسه سفر می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با راه لندن به فرانسه سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He made a rude sign by way of retort.
[ترجمه گوگل]او یک علامت بی ادبانه به عنوان تلافی کرد
[ترجمه ترگمان]با لحن اعتراض آمیزی به او جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first step in this direction will be by way of discussion with the unions.
[ترجمه گوگل]اولین قدم در این راستا از طریق گفتگو با اتحادیه ها خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اولین قدم در این مسیر، راه گفتگو با اتحادیه ها خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By way of illustration I'll refer to the behavior of rabbits.
[ترجمه گوگل]برای مثال به رفتار خرگوش ها اشاره می کنم
[ترجمه ترگمان]در این تصویر به رفتار خرگوش اشاره خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By way of introduction, let me give you the background to the story.
[ترجمه گوگل]به عنوان مقدمه، اجازه دهید پیشینه داستان را خدمتتان عرض کنم
[ترجمه ترگمان]با روش معرفی، اجازه دهید پس زمینه داستان را به شما بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. tonight, by way of a change.
[ترجمه گوگل]امشب از طریق تغییر
[ترجمه ترگمان]امشب، با یک تغییر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He sent me some flowers by way of an apology.
[ترجمه گوگل]او چند گل برای عذرخواهی برای من فرستاد
[ترجمه ترگمان]اون برام یه سری گل فرستاد تا عذرخواهی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They're going to Poland by way of France and Germany.
[ترجمه گوگل]آنها از طریق فرانسه و آلمان به لهستان می روند
[ترجمه ترگمان]آن ها به وسیله فرانسه و آلمان به لهستان می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'd like to say something by way of introduction.
[ترجمه گوگل]من می خواهم به عنوان مقدمه چیزی بگویم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم یه چیزی رو به روش معرفی به گم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She rolled her eyes by way of an answer and left.
[ترجمه گوگل]برای جواب چشمانش را چرخاند و رفت
[ترجمه ترگمان]چشم هایش را به طرف جواب چرخاند و رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Deliveries are routed via/by way of London.
[ترجمه گوگل]تحویل از طریق/از طریق لندن انجام می شود
[ترجمه ترگمان]تحویل کالا از طریق \/ به روش لندن انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He quoted several famous writers by way of illustration.
[ترجمه گوگل]او از چند نویسنده مشهور به عنوان مثال نقل قول کرد
[ترجمه ترگمان]او از چندین نویسنده مشهور به شیوه تصویرسازی سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He recovered £600 by way of compensation from the company.
[ترجمه گوگل]او 600 پوند را از طریق غرامت از شرکت دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او ۶۰۰ پوند به وسیله غرامت از شرکت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• by means of, as; through, by, via

پیشنهاد کاربران

از طریق. از راه
مثال:
There was a discussion on solving the population problem by way of the family institution, which this woman spoke of.
بحثی بود درباره حل مشکل جمعیت �از طریق� نهاد خانواده که این خانم درباره آن صحبت کردند.
ناشی از، برآمده از
He sent me some flowers by way of an apology

او گل ها را بابت عذرخواهی برایم فرستاد.
بر سبیل
1 ) بابتِ ، به خاطرِ ، به دلیلِ
2 ) در بابِ، به عنوانِ، در مقامِ، در جایگاهِ
3 ) به واسطۀ، به وسیلۀ، از راهِ
by way of consequence : در نتیجه
به عنوان
به وسیله، به کمکه

بپرس