by accident

/baɪ ˈæksədənt//baɪ ˈæksədənt/

جمله های نمونه

1. By accident he touched the hot metal, and yanked his hand away with a cry of pain.
[ترجمه ولی اله حجتی] او به صورت تصادفی فلز داغ را لمس کرد و با فریادی از درد دستش رو کشید ( دستش رو دور کرد )
|
[ترجمه گوگل]تصادفاً فلز داغ را لمس کرد و با فریاد درد دستش را کنار زد
[ترجمه ترگمان]با تصادف فلز داغ را لمس کرد و با فریادی از درد دستش را عقب کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fleming discovered penicillin by accident in 192
[ترجمه گوگل]فلمینگ پنی سیلین را به طور تصادفی در سال 192 کشف کرد
[ترجمه ترگمان]Fleming پنی سیلین را در سال ۱۹۲ کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I trod on his foot by accident.
[ترجمه گوگل]اتفاقی پایش را زیر پا گذاشتم
[ترجمه ترگمان]پایش را روی پای او گذاشته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I broke Mary's pen by accident, and in revenge she tore up my school work.
[ترجمه گوگل]من به طور اتفاقی قلم مریم را شکستم و او برای انتقام کار مدرسه ام را پاره کرد
[ترجمه ترگمان]با تصادف قلم مری را شکستم و در انتقام کار مدرسه را پاره کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She knocked the vase off by accident.
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی گلدان را از بین برد
[ترجمه ترگمان] تصادفی گلدون رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Did she fall off the cliff by accident,or was she pushed off?
[ترجمه گوگل]آیا او به طور تصادفی از صخره سقوط کرد یا او رانده شد؟
[ترجمه ترگمان]اون به وسیله تصادف از صخره پرت شد، یا اون رو هل داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The discovery was made almost by accident.
[ترجمه گوگل]این کشف تقریباً تصادفی انجام شد
[ترجمه ترگمان]این کشف تقریبا به طور تصادفی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I met Henry in the street by accident.
[ترجمه گوگل]من به طور اتفاقی در خیابان با هنری آشنا شدم
[ترجمه ترگمان]من هنری را تصادفی در خیابان ملاقات کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I met Boca by accident in the cinema.
[ترجمه گوگل]بوکا را به طور تصادفی در سینما ملاقات کردم
[ترجمه ترگمان]در سینما به Boca برخورد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We met by accident at the airport.
[ترجمه گوگل]به طور تصادفی در فرودگاه با هم آشنا شدیم
[ترجمه ترگمان]ما با تصادف در فرودگاه همدیگر را ملاقات کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She discovered the problem by accident.
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی مشکل را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]او مشکل را با تصادف کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We lighted upon the solution entirely by accident.
[ترجمه گوگل]ما به طور کاملا تصادفی راه حل را روشن کردیم
[ترجمه ترگمان]ما راه حل را کاملا تصادفی روشن کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We shall never know whether this happened by accident or by design.
[ترجمه گوگل]ما هرگز نخواهیم فهمید که آیا این اتفاق به طور تصادفی رخ داده است یا از روی طراحی
[ترجمه ترگمان]ما هرگز نمی دانیم که آیا این اتفاق توسط تصادف یا طراحی رخ داده است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I fell into my job quite by accident.
[ترجمه گوگل]کاملا تصادفی وارد کارم شدم
[ترجمه ترگمان]کاملا تصادفی به شغلم برخورد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I met Jacob by accident in the cinema.
[ترجمه گوگل]من به طور اتفاقی در سینما با جیکوب آشنا شدم
[ترجمه ترگمان]با تصادف در سینما با جیکوب آشنا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• randomly, not on purpose, by chance

پیشنهاد کاربران

تصادفاً، اتفاقاً
شانسکی
اشتباهی
هم معنی میشود
یا بطور اشتباهی
I deleted all photos by accident
به صورت اتفاقی
اتفاقی
بطور اتفاقی
به طور تصادفی
تصادفی
By chance not because you have planned it
شانسی، غیرعمدی
بهطور تصادف
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)