buzzy

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) that gives a strong buzz (of drugs)

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
پُر جنب وجوش / هیجان انگیز / نشئه / عجیب غریب / پر سر و صدا
در زبان محاوره ای:
شلوغ پلوغ، پرانرژی، نشئه، عجیب، حال خوب کن
🔸 تعریف ها:
1. ( محیطی – مثبت ) :
توصیف جایی که پر از انرژی، آدم، و اتفاقات هیجان انگیزه
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: The caf� has a buzzy vibe on Friday nights.
کافه جمعه شب ها یه حال وهوای شلوغ و پرانرژی داره.
2. ( احساسی – نشئه یا سرخوش ) :
وقتی کسی به خاطر مصرف الکل، مواد یا حتی شکلات، احساس سرخوشی و انرژی داره
مثال: I’m feeling kinda buzzy after that wine.
بعد از اون شراب یه کم نشئه م.
3. ( عجیب غریب – خلاقانه ) :
توصیف چیزی که به نظر عجیب، جالب یا غیرعادی میاد، به ویژه از دید کسی که تحت تأثیره
مثال: That lava lamp is so buzzy right now.
اون لامپ لاوا الان خیلی عجیب غریبه!
4. ( صوتی – فنی ) :
توصیف صدایی که حالت وزوز یا نویز داره، مثل صدای موتور یا بلندگو
مثال: The speaker sounds buzzy—maybe it’s broken.
بلندگو یه صدای وزوز داره—شاید خراب شده باشه.
🔸 مترادف ها:
hyped – lively – tipsy – trippy – noisy – energetic – quirky

پر سرو صدا
دندانه دار ( در نمودار )
مهیج، به خصوص به دلیل ازدحام جمعیت که ممکن است اتفاقاتی هم رخ دهد.