buzz and bounce

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
هیجان و رفتن / سرخوشی و حرکت / جو گرفتن و پریدن
در زبان محاوره ای:
حال کردن و زدن به چاک، جو گرفتن و رفتن، کیف کردن و رفتن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ** ( اجتماعی – سبک زندگی ) :**
توصیف لحظه ای که کسی وارد جایی می شه، هیجان می گیره، و سریع می ره
مثال: We just buzzed and bounced from the party.
فقط رفتیم مهمونی، حال کردیم و زدیم بیرون.
2. ** ( احساسی – سرخوشی ) :**
برای توصیف حالت سرخوشی، انرژی بالا، و بی خیالی
مثال: He’s always buzzing and bouncing through life.
همیشه با انرژی و بی خیال زندگی می کنه.
3. ** ( فرهنگی – جوانانه ) :**
در فرهنگ جوانان، مخصوصاً در موسیقی هیپ هاپ یا گفت وگوهای خیابونی، نماد آزادی، بی قیدی، و لذت لحظه ایه
مثال: Buzz and bounce, no drama.
حال کن و برو، بی دردسر.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
vibe and dip – pop in and roll out – hit and run ( غیررسمی ) – party and leave