buyback

/ˈbaɪˌbæk//ˈbaɪˌbæk/

قرار (یا قرارداد) خرید متقابل، باز خرید، پس خریدن جنس فروخته شده

جمله های نمونه

1. The company announced an extensive stock buy-back program.
[ترجمه گوگل]این شرکت برنامه بازخرید سهام گسترده ای را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت برنامه خرید و فروش گسترده سهام را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Recent evidence suggests that buy-backs merely create banking commissions and do not stimulate growth.
[ترجمه گوگل]شواهد اخیر حاکی از آن است که بای بک صرفاً باعث ایجاد کمیسیون بانکی می شود و رشد را تحریک نمی کند
[ترجمه ترگمان]شواهد اخیر حاکی از آن است که خرید - پشتیبان صرفا به ایجاد کمیسیون های بانکی تبدیل شده و رشد را تحریک نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One difficult question is what is the situation if the overseas trust went through a non-qualifying buy-back procedure?
[ترجمه گوگل]یک سوال دشوار این است که اگر تراست خارج از کشور از رویه بازپرداخت غیر واجد شرایط عبور کند، وضعیت چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]یک سوال دشوار این است که اگر اعتماد در خارج از کشور از طریق فرآیند خرید مجدد غیر واجد شرایط انجام شود، چه وضعیتی وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Buybacks and profits retained by companies, rather than ploughed back by investors, may boost earnings per share.
[ترجمه گوگل]بازپرداخت ها و سودهای حفظ شده توسط شرکت ها، به جای بازگرداندن سرمایه گذاران، ممکن است سود هر سهم را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]buybacks و سود حفظ شده توسط شرکت ها، به جای شخم زدن توسط سرمایه گذاران، ممکن است درآمدها را به ازای هر سهم افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Major private finance infrastructure investment opportunities will initially be in the form of buy-back schemes.
[ترجمه گوگل]عمده فرصت‌های سرمایه‌گذاری زیرساخت‌های مالی خصوصی در ابتدا به شکل طرح‌های بازخرید خواهد بود
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خصوصی در بخش سرمایه گذاری خصوصی در ابتدا به شکل طرح های پشتیبان خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Another important difference is that a buyback deal usually stretches over a longer period of time than a counter purchase deal.
[ترجمه گوگل]تفاوت مهم دیگر این است که معامله بازخرید معمولاً در مدت زمان طولانی تری نسبت به معامله خرید متقابل انجام می شود
[ترجمه ترگمان]یک تفاوت مهم دیگر این است که یک معامله buyback معمولا بیش از یک معامله خرید انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Despite solid financial performance and an aggressive stock buyback, eBay stock has been flagging.
[ترجمه گوگل]علیرغم عملکرد مالی خوب و خرید تهاجمی سهام، سهام eBay در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]با وجود عملکرد مالی محکم و یک شرکت aggressive سهام، سهام بای در معرض انقراض قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In view of the fact that the stock buyback has become another new behavior in our country's stock market, this article intends to make a preliminary study of the stock buyback .
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه بازخرید سهام به یکی دیگر از رفتارهای جدید در بازار سهام کشورمان تبدیل شده است، این مقاله بر آن است تا به بررسی اولیه بازخرید سهام بپردازد
[ترجمه ترگمان]با توجه به این واقعیت که بورس اوراق بهادار به یک رفتار جدید دیگر در بازار سهام کشور ما تبدیل شده است، این مقاله قصد دارد تا یک مطالعه مقدماتی درباره the سهام انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A stock repurchase(stock buyback)is when a firm repurchases its own stock, resulting in a reduction in the number of shares outstanding.
[ترجمه گوگل]بازخرید سهام (بازخرید سهام) زمانی است که یک شرکت سهام خود را مجدداً خریداری می کند که منجر به کاهش تعداد سهام موجود می شود
[ترجمه ترگمان]خرید مجدد سهام (stock سهام)زمانی است که یک شرکت سهام خود را تولید می کند که منجر به کاهش تعداد سهام برجسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. BlackRock's $ 55 billion stock buyback from Bank of America is the latest sign of its growing might. Its boss, Laurence D. Fink, doesn't think his firm is too big to fail.
[ترجمه گوگل]خرید سهام 55 میلیارد دلاری بلک راک از بانک آمریکا آخرین نشانه قدرت رو به رشد آن است رئیس آن، لارنس دی فینک، فکر نمی‌کند شرکتش آنقدر بزرگ است که شکست بخورد
[ترجمه ترگمان]BlackRock میلیارد دلاری سهام بانک آمریکا از بانک آمریکا آخرین نشانه رشد آن است رئیس آن، لارنس دی وی می گوید، وی فکر نمی کند که شرکت او به اندازه کافی بزرگ باشد که شکست بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Last Friday, affected the buyback news, the U. S. media aircraft rose 21 percent.
[ترجمه گوگل]جمعه گذشته، تحت تاثیر اخبار بازخرید، هواپیمای رسانه ای ایالات متحده 21 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]جمعه گذشته، این روزنامه اخبار buyback را تحت تاثیر قرار داد اس هواپیمای رسانه ای ۲۱ درصد افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The buyback is 'a good signal for the market, ' says David Winters, portfolio manager of the Wintergreen Fund, which holds about $50 million in Berkshire stock.
[ترجمه گوگل]دیوید وینترز، مدیر پورتفولیوی صندوق وینترگرین که حدود 50 میلیون دلار سهام برکشایر دارد، می‌گوید، خرید مجدد سیگنال خوبی برای بازار است
[ترجمه ترگمان]دیوید وینترز، مدیر پورتفولیو صندوق wintergreen که حدود ۵۰ میلیون دلار در سال برکشایر بر می دارد، می گوید که buyback علامت خوبی برای این بازار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At its height, the Sears buyback covered 30 percent of its shares in one 12 - month period.
[ترجمه گوگل]در اوج بازخرید سیرز 30 درصد از سهام خود را در یک دوره 12 ماهه پوشش داد
[ترجمه ترگمان]در ارتفاع خود، Sears buyback ۳۰ درصد از سهام خود را در یک دوره ۱۲ ماهه پوشش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What types of identifications are required for all Buyback transactions?
[ترجمه گوگل]چه نوع شناسه هایی برای همه تراکنش های بای بک مورد نیاز است؟
[ترجمه ترگمان]برای تمام تراکنش های buyback چه نوع of لازم است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Is SDTH trying to buyback some of the convertible notes at a discount now?
[ترجمه گوگل]آیا SDTH در حال تلاش برای خرید برخی از اسکناس های قابل تبدیل با تخفیف است؟
[ترجمه ترگمان]Is داره سعی می کنه چند تا از the رو از هم جدا کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act of re-buying merchandise (by a store) that was previously sold to a customer

پیشنهاد کاربران

بیع متقابل
بازخرید سهام
در بازار بورس و سرمایه به معنی : خرید سهام شرکت توسط خود شرکت

بپرس