buy up


کلیه ی موجودی را خریدن، (در نتیجه ی خرید) تمام کردن یا شدن

جمله های نمونه

1. A finance house made a bid to buy up the entire company.
[ترجمه گوگل]یک خانه مالی برای خرید کل شرکت پیشنهاد داد
[ترجمه ترگمان]یک خانه مالی پیشنهاد خرید کل شرکت را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The scheme to buy up empty houses and rent them to homeless families will help to solve two problems.
[ترجمه گوگل]طرح خرید خانه های خالی و اجاره آن به خانواده های بی خانمان به حل دو مشکل کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه برای خرید خانه های خالی و اجاره آن ها به خانواده های بی خانمان به حل دو مساله کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In that way housing associations could immediately buy up many of the surplus properties that are currently available on the housing market.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب انجمن های مسکن می توانند بلافاصله بسیاری از املاک مازاد موجود در بازار مسکن را خریداری کنند
[ترجمه ترگمان]در آن صورت انجمن های مسکن می توانند به سرعت بسیاری از ویژگی های مازاد موجود در بازار مسکن را خریداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Middlesbrough Council wants to buy up 200 properties to clear the area and make a fresh start.
[ترجمه گوگل]شورای میدلزبورو می خواهد 200 ملک را برای پاکسازی منطقه و شروعی تازه بخرد
[ترجمه ترگمان]میدلزبورو خواهان خرید ۲۰۰ ویژگی برای پاک سازی منطقه و ایجاد یک شروع تازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can also buy up to 300 different herbs, potted up for sale.
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید تا 300 گیاه مختلف را که در گلدان برای فروش قرار گرفته اند خریداری کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید ۳۰۰ گیاه مختلف را بخرید، یک کنسرو شده برای فروش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why are they driven to buy up other advertising agencies?
[ترجمه گوگل]چرا آنها به سمت خرید آژانس های تبلیغاتی دیگر سوق داده می شوند؟
[ترجمه ترگمان]چرا آن ها را وادار به خرید سایر آژانس های تبلیغاتی می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They buy up an entire slum block, raze it and erect a castle containing theaters, concert halls and restaurants.
[ترجمه گوگل]آنها کل یک محله فقیر نشین را می خرند، آن را با خاک یکسان می کنند و یک قلعه شامل تئاتر، سالن های کنسرت و رستوران می سازند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک بلوک محله فقیرنشین را می خرند، ویران می کنند و قلعه ای را برپا می کنند که شامل تئاترها، سالن های کنسرت و رستوران ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They buy up rival companies then just run them down.
[ترجمه گوگل]آنها شرکت های رقیب را خریداری می کنند و سپس آنها را نابود می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها شرکت های رقیب را می خرند و سپس آن ها را پایین می اندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He unveiled a radical £750 million package to buy up 20,000 empty houses for the use of homeless families.
[ترجمه گوگل]او از یک بسته رادیکال 750 میلیون پوندی برای خرید 20000 خانه خالی برای استفاده خانواده های بی خانمان رونمایی کرد
[ترجمه ترگمان]او از یک بسته ۷۵۰ میلیون دلاری برای خرید ۲۰،۰۰۰ خانه خالی برای استفاده از خانواده های بی خانمان پرده برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then there are the moves to buy up empty properties and for temporary increases in local authority investment.
[ترجمه گوگل]سپس حرکت هایی برای خرید املاک خالی و افزایش موقت سرمایه گذاری مقامات محلی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سپس حرکت هایی برای خرید اموال خالی و افزایش موقت در سرمایه گذاری مقامات محلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A developer trying to buy up a site in a city comes across an owner who charges a ridiculously high price.
[ترجمه گوگل]توسعه‌دهنده‌ای که سعی می‌کند سایتی را در یک شهر بخرد، با مالکی مواجه می‌شود که قیمت بسیار بالایی را دریافت می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک توسعه دهنده که قصد خرید یک سایت در یک شهر را دارد، صاحب یک مالک است که قیمت بسیار بالایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hanson Trust has the muscle to buy up some of America's biggest companies.
[ترجمه گوگل]هانسون تراست توانایی خرید برخی از بزرگترین شرکت های آمریکایی را دارد
[ترجمه ترگمان]\"هانسون\"، این ماهیچه را دارد که تعدادی از بزرگ ترین شرکت های آمریکا را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Market slump could buy up all the money the most or at least shares fall.
[ترجمه گوگل]رکود بازار می تواند تمام پول را بیشتر بخرد یا حداقل سهام سقوط کند
[ترجمه ترگمان]رکود بازار می تواند تمام پول و یا حداقل سهام را خریداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It can buy up mortgages and restructure the terms to help families stay in their homes.
[ترجمه گوگل]می‌تواند وام‌های مسکن خریداری کند و شرایط را تغییر دهد تا به خانواده‌ها کمک کند در خانه‌هایشان بمانند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند وام مسکن بخرند و شرایط را برای کمک به خانواده ها در خانه های خود بازسازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• purchase other companies, buy the competition; purchase all the stock

پیشنهاد کاربران

خیلی سریع موجودی یک محصول یا . . . را خریدن
در برخی جمله ها معنای القا کردن میده
مثال:
it bought up emotions of anger
یعنی احساساتی از خشم را به من القا کرد
یا احساساتی از خشم را در من ایجاد کرد
خرید کلی کردن
تا جای ممکن چیزی خریدن
قبضه کردن
همه موجودی یک محصول یا . . . را خریدن .
to quickly buy as much of something as possible, for example land, tickets, or goods
Buy large amounts of something

بپرس