buy out

/ˈbaɪˈaʊt//baɪaʊt/

معنی: سهم کسی را خریدن
معانی دیگر: یک جا خریدن، کلیه ی موجودی را خریدن، کلا خریدن، خرید یک جای شرکت یا موسسه (و غیره) توسط کارمندان خود موسسه یا موسسه ی دیگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the buying of an entire business, as by managers, employees, or outside parties, usu. heavily financed by borrowing.

جمله های نمونه

1. The bank had to pay to buy out most of the 200 former partners.
[ترجمه گوگل]بانک مجبور شد برای خرید بیشتر 200 شریک سابق پول بپردازد
[ترجمه ترگمان]این بانک باید هزینه خرید بیشتر ۲۰۰ شریک سابق را بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Large companies can easily buy out the shareholders of small companies.
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ به راحتی می توانند سهامداران شرکت های کوچک را خریداری کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ می توانند به راحتی سهامداران شرکت های کوچک را خریداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has enough money to buy out the company.
[ترجمه گوگل]او پول کافی برای خرید شرکت دارد
[ترجمه ترگمان]او به اندازه کافی پول دارد که شرکت را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Allied Chemicals have been trying to buy out their competitor's share in the target company.
[ترجمه گوگل]Allied Chemicals تلاش کرده است تا سهم رقیب خود را در شرکت مورد نظر خریداری کند
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی متفقین سعی در خرید سهم رقبای خود در شرکت هدف داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If Richemont should buy out the Philip Morris stake it would trigger an obligation to bid for the rest of the shares.
[ترجمه سامان] اگر احیاناً شرکت ریچمونت تمام سهام شرکت فلیپ موریس را یک جا بخرد، این باعث شروع یک فرآیند تعهد آور برای قیمت گذاری روی مابقی سهام خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]اگر ریچمونت سهام فیلیپ موریس را بخرد، تعهدی برای پیشنهاد برای بقیه سهام ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]اگر Richemont باید سهام فیلیپ موریس را بخرد، یک الزام برای پیشنهاد بقیه سهام خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So now the Channel Islands businessmen want to buy out what they can not beat.
[ترجمه گوگل]بنابراین اکنون بازرگانان جزایر کانال می خواهند آنچه را که نمی توانند شکست دهند بخرند
[ترجمه ترگمان]بنابراین حالا تجار جزایر دریای مانش می خواهند آنچه را که نمی توانند بزنند را بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ivy said the school did not buy out the contract but would negotiate some kind of severance package with Mumme.
[ترجمه گوگل]آیوی گفت که مدرسه قرارداد را نخریده است، اما در مورد نوعی بسته جدایی با ماما مذاکره خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]وی گفت که این مدرسه قراردادی را امضا نکرده است، بلکه در مورد یک نوع بسته severance با Mumme مذاکره خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company wants to buy out 300 to 500 permanent, full-time administrative, production and engineering workers at the plant.
[ترجمه گوگل]این شرکت می خواهد 300 تا 500 کارگر دائمی، تمام وقت اداری، تولیدی و مهندسی کارخانه را خریداری کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت می خواهد ۳۰۰ تا ۵۰۰ کارگر دائمی، تمام وقت اجرایی، تولید و مهندسی در نیروگاه خریداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They could buy out national debts, hold governments to ransom, close down whole economies if they wanted to.
[ترجمه گوگل]آن‌ها می‌توانند بدهی‌های ملی را بخرند، دولت‌ها را مجبور به باج‌گیری کنند، اگر بخواهند کل اقتصاد را تعطیل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند قرض های ملی را بخرند، دولت ها را برای گرفتن باج نگه دارند، و اگر بخواهند، اقتصاد را تعطیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Scenario One- Shanda issuing stocks to buy out Sina(Or Stock Swap).
[ترجمه گوگل]سناریوی اول- انتشار سهام شاندا برای خرید سینا (یا مبادله سهام)
[ترجمه ترگمان]سناریوی ۱ - Shanda سهام را برای خرید سینا (یا مبادله سهام)صادر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Volkswagen had decided to buy out Chryster for $ 15 a share.
[ترجمه گوگل]فولکس واگن تصمیم گرفته بود کرایستر را به قیمت 15 دلار برای هر سهم خریداری کند
[ترجمه ترگمان]فولکس واگن تصمیم گرفته بود که Chryster دلار برای سهم ۱۵ دلار خریداری نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Larger companies often buy out smaller companies that are having financial difficulties.
[ترجمه گوگل]شرکت‌های بزرگ‌تر اغلب شرکت‌های کوچک‌تری را که مشکلات مالی دارند، خریداری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ تر اغلب شرکت های کوچکتری را خریداری می کنند که مشکلات مالی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was his way to buy out the most unlikely claimant.
[ترجمه گوگل]این راه او برای خرید نامحتمل ترین مدعی بود
[ترجمه ترگمان]این راه او بود که محتمل ترین مدعی را بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The buy out cost is much higher than we originally anticipated.
[ترجمه گوگل]هزینه خرید بسیار بالاتر از آن چیزی است که در ابتدا پیش بینی می کردیم
[ترجمه ترگمان]هزینه خرید بسیار بیشتر از آنچه ما در ابتدا پیش بینی می کردیم، بسیار بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is thought that a management buyout is one option.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که خرید مدیریت یکی از گزینه ها است
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که یک خرید مدیریتی یک گزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Congress had killed a White House buyout plan earlier, and held what amounted to funeral services for the program.
[ترجمه گوگل]کنگره پیش از این طرح خرید کاخ سفید را متوقف کرده بود و مراسم تشییع جنازه را برای این برنامه برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]کنگره پیش از این یک برنامه خرید خانه سفید را قبلا کشت و آنچه را که برای مراسم تدفین این برنامه بود را در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Some agencies have pre-approved buyout plans that are less restrictive.
[ترجمه گوگل]برخی از آژانس‌ها طرح‌های خرید را از پیش تأیید کرده‌اند که کمتر محدودکننده هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از سازمان ها برنامه های خرید تایید شده از پیش تایید شده را دارند که کم تر محدودیت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Co., the New York-based leveraged buyout specialist, sources said.
[ترجمه گوگل]منابع گفتند که شرکت، متخصص خرید اهرمی مستقر در نیویورک
[ترجمه ترگمان]منابع گفتند که شرکت، متخصص خرید اهرمی نیویورک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The $ 1a share buyout represented a 50 % premium to the price.
[ترجمه گوگل]خرید سهام 1 دلاری نشان دهنده 50 درصد حق بیمه نسبت به قیمت بود
[ترجمه ترگمان]یک خرید سهام ۱ درصد حق ویژه به این قیمت را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Huge business debt is the hangover from the buyout mania of the 1980s.
[ترجمه گوگل]بدهی های عظیم تجاری، خماری ناشی از شیدایی خرید در دهه 1980 است
[ترجمه ترگمان]بدهی تجاری زیاد ناشی از جنون خرید دهه ۱۹۸۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Hanson made an approach regarding a company buyout.
[ترجمه گوگل]هانسون رویکردی را در رابطه با خرید شرکت ارائه داد
[ترجمه ترگمان]\"هانسون\" رویکردی در رابطه با خرید یک شرکت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Defense is doing its own thing under a buyout plan that ends in 199
[ترجمه گوگل]دفاع طبق یک طرح خرید که در سال 199 به پایان می رسد کار خود را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]دفاع در حال انجام کار خودش زیر یک طرح خرید است که به ۱۹۹ راس می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. During the 1980s, the phrases leveraged buyout and management buyout echoed all over Wall Street.
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1980، عبارات خرید اهرمی و خرید مدیریت در سراسر وال استریت منعکس شد
[ترجمه ترگمان]در طول دهه ۱۹۸۰، عبارت \"خرید و خرید\" در تمام طول وال استریت منعکس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. In 198 he organised a £57 million management buyout of Pontins, then owned by Bass.
[ترجمه گوگل]در سال 198 او یک خرید مدیریتی 57 میلیون پوندی از Pontins که در آن زمان متعلق به باس بود، ترتیب داد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ میلیون پوند خرید سهام of را که پس از آن متعلق به باس بود، ترتیب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. November extended buyout packages to 7 000 managers in hopes that employees would voluntarily leave.
[ترجمه گوگل]نوامبر بسته های خرید را به 7000 مدیر تمدید کرد به این امید که کارمندان داوطلبانه آن را ترک کنند
[ترجمه ترگمان]نوامبر بسته های خرید را به ۷ هزار مدیر فروخت که امیدوار بودند کارکنان به طور داوطلبانه آنجا را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Mr Ethrington had no association with the management buyout team when he was advising the Government.
[ترجمه گوگل]آقای اترینگتون زمانی که به دولت مشاوره می‌داد هیچ ارتباطی با تیم خرید مدیریت نداشت
[ترجمه ترگمان]آقای Ethrington زمانی که مشاور دولت بود، هیچ ارتباطی با تیم خرید نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Goodrich had approached Rohr about a friendly buyout several months ago, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که گودریچ چندین ماه پیش برای خرید دوستانه به روهر مراجعه کرده بود
[ترجمه ترگمان]او گفت: ریچ Goodrich چند ماه پیش با Rohr آشنا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Among domestic mergers, the buyout of Credito Romagnolo was the most contested.
[ترجمه گوگل]در میان ادغام های داخلی، خرید Credito Romagnolo بیشترین مناقشه را داشت
[ترجمه ترگمان]در میان ادغام داخلی، خرید Credito Romagnolo بیشتر مورد رقابت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سهم کسی را خریدن (فعل)
buy out

انگلیسی به انگلیسی

• pay in return for forfeiting rights, buy the legal rights
a buy-out is the purchase of a company, especially by its managers or employees.
instance in which one company purchases a controlling interest in another company (finance)

پیشنهاد کاربران

خرید مبتنی بر سهام
خرید یکجا یک معامله مالی است که در آن یک طرف کنترل یک شرکت را با خرید اکثریت سهام موجود آن به دست می آورد.
این نوع خرید می تواند توسط تیم مدیریت شرکت، توسط یک شرکت سهامی خاص یا توسط شرکت دیگری انجام شود.
خریدن کسب و کار دیگران
خرید تمام یا بخش عمده ی سهام یک شرکت یا کارخانه یا. . .
عمده خرید ( معمولا سهام )
leveraged buyout به عمده خرید اهرمی گفته میشود که طی آن از استقراض برای خرید بخش عمده ای از سهام یک شرکت استفاده میشود.
دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است.
...
[مشاهده متن کامل]

a situation in which someone gains control of a company by buying all or most of its SHARE
سهم کسی را یک جا خریدن
They led a management buy - out of the business, raising €10m in capital
آنها مسئول مدیریت خرید یکجا اون بیزنس بودن، با دست و پا کردن/تامین ۱۰ میلیون پاوند سرمایه
پرداخت کردن بند فسخ در فوتبال
You have to pay the buy out clause
تو باید بند فسخ رو پرداخت کنی
در فوتبال به معنی فسخ کردن قرارداد و خرید ان بازیکن
Ex.
You have to pay the buy out clause
شما باید بند فسخ رو پرداخت کنید
خرید سهام شرکت، تملک شرکت
سهام شرکت را خریدن ( به گونه ای که مالک شرکت شویم ) ( خرید اکثر یا تمام سهام یک شرکت )
اتمام اقساط خرید چیزی we would buy out in 2 years
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس