buy in


1- سهم (در چیزی) خریدن 2- (در حراج و مزایده) خریدن جنس توسط خود فروشنده (چون قیمت های پیشنهادی کافی نیست) 3-(خودمانی) پول دادن (برای عضویت یا شرکت در کاری) 4- (برای روز مبادا) خریدن

جمله های نمونه

1. It's cheaper to buy in bulk.
[ترجمه گوگل]خرید عمده آن ارزان تر است
[ترجمه ترگمان]خرید به صورت عمده ارزان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Which earrings did you buy in the end - the triangles or the circles?
[ترجمه گوگل]در نهایت کدام گوشواره را خریدید - مثلث یا دایره؟
[ترجمه ترگمان]کدام گوشواره را در انتها خریداری کرده اید - مثلث یا دایره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll have to buy in extra food if they're coming to stay for a while.
[ترجمه گوگل]اگر می آیند تا مدتی بمانند، باید غذای اضافی بخرم
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها برای مدتی به اینجا بیایند، من باید غذای اضافی بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's usually cheaper to buy in bulk.
[ترجمه گوگل]معمولا خرید عمده آن ارزان تر است
[ترجمه ترگمان]معمولا خرید کردن به صورت عمده ارزان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's much cheaper to buy in bulk .
[ترجمه گوگل]خرید عمده آن بسیار ارزانتر است
[ترجمه ترگمان]خرید کردن در بخش عمده بسیار ارزان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While these miners are working they buy in the shops and that keeps others in work.
[ترجمه گوگل]در حالی که این معدنچیان در حال کار هستند، از مغازه ها خرید می کنند و این باعث می شود دیگران در کار باشند
[ترجمه ترگمان]در حالی که این معدنچیان مشغول کار هستند، در مغازه ها خرید می کنند و این کار دیگران را در کار نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They purported to be shady jewellers willing to buy in stolen property.
[ترجمه گوگل]آنها ظاهراً جواهرسازانی بودند که مایل به خرید از اموال مسروقه بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها ادعا کردند که به دنبال خرید اموال مسروقه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To enable a business to buy in the shares of retiring directors or other shareholders who wish to realise their holding.
[ترجمه گوگل]برای فعال کردن یک تجارت برای خرید سهام مدیران بازنشسته یا سایر سهامدارانی که مایل به تحقق مالکیت خود هستند
[ترجمه ترگمان]برای فعال کردن یک کسب وکار برای خرید سهام مدیران بازنشسته و یا سهامداران دیگر که می خواهند سهام خود را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You have entrepreneurs there looking to buy in bulk.
[ترجمه گوگل]شما در آنجا کارآفرینانی دارید که به دنبال خرید عمده هستند
[ترجمه ترگمان]شما entrepreneurs دارید که به دنبال خرید عمده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Through working together the schools are able to buy in expertise and share the costs of producing high quality materials.
[ترجمه گوگل]از طریق همکاری با یکدیگر، مدارس قادر به خرید تخصصی و تقسیم هزینه های تولید مواد با کیفیت بالا هستند
[ترجمه ترگمان]این مدارس از طریق کار با یکدیگر قادر به خرید تخصص و سهیم شدن در هزینه های تولید مواد با کیفیت بالا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They buy in bulk from manufacturers and importers, and distribute direct to their retail outlets.
[ترجمه گوگل]آنها به صورت عمده از تولیدکنندگان و واردکنندگان خرید می کنند و مستقیماً در فروشگاه های خرده فروشی خود توزیع می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بخش عمده ای از تولید کنندگان و وارد کنندگان را می خرند و مستقیم به بازارهای خرده فروشی خود توزیع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Arguably the increased demand to buy in the discount market would push up the price and depress the yield.
[ترجمه گوگل]احتمالاً افزایش تقاضا برای خرید در بازار تخفیف قیمت را بالا برده و بازده را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]مسلما افزایش تقاضا برای خرید در بازار تخفیف قیمت را بالا می برد و محصول را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They can afford to buy in large quantities and pass the price benefits on to the customer.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند در مقادیر زیاد خرید کنند و مزایای قیمت را به مشتری منتقل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند در مقادیر زیاد خرید کنند و مزایای قیمتی را به مشتری منتقل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He used to buy in a lot of delicacies to pretend to his family that Gina could cook.
[ترجمه گوگل]او برای اینکه به خانواده‌اش وانمود کند که جینا می‌تواند آشپزی کند، غذاهای لذیذ زیادی می‌خرید
[ترجمه ترگمان]او عادت داشت با چیزهای زیادی خرید کند تا به خانواده اش بگوید که جی نا می تواند آشپز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These are quite legal to buy in the States, but the Highway Patrol takes a particularly dim view of their use.
[ترجمه گوگل]خرید اینها در ایالات متحده کاملاً قانونی است، اما گشت بزرگراه دیدگاه خاصی نسبت به استفاده از آنها دارد
[ترجمه ترگمان]اینها کاملا قانونی هستند که در آمریکا خرید می کنند، اما گشت بزرگراه به طور خاص از استفاده آن ها استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• purchase a supply of (something); purchase something that provides membership or participation to a group (buy into a company, etc.)

پیشنهاد کاربران

To “buy in” is to invest or participate in a particular opportunity or idea.
سرمایه گذاری کردن یا مشارکت کردن در یک فرصت یا ایده خاص.
مثال؛
I decided to buy in on the company’s IPO because I believe in their long - term growth.
...
[مشاهده متن کامل]

A person discussing a business venture might say, “I’m looking for partners to buy in and help fund the project. ”
Another might advise, “It’s important to do your research before buying in on a new investment opportunity. ”

همکاری و مشارکت
استقبال
The fact of agreeing with, accepting, or supporting something that another person
suggests or does
اسم/ اعلام موافقت، پذیرش یا حمایت از پیشنهاد یا عمل کسی
If you want to go ahead with these plans, you'll need buy - in from the employees
...
[مشاهده متن کامل]

Key to the scheme's success, he said, is the buy - in it gets from both students and parents
I don't know whether the amendment will get a total buy - in, but I don't think there will be an outright rebellion

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/buy-in
سهیم شدن مادی
نوعی سرمایه گذاری
سهیم شدن در یک کسب و کار با پرداخت پول
acceptance of and willingness to actively support and participate in something ( such as a proposed new plan or policy )
پذیرش، مقبولیت، استقبال
مبلغ ورودی برای قمار هم محسوب می شه
[مدیریت کسب وکار] ۱ - میزان سرمایه گذاری؛ سهم مشارکت در سرمایه گذاری ۲ - میزان خرید ( از تأمین کننده ی برون سازمانی ) ۳ - برگشت از مزایده ( کالایی که خریدار مناسب در مزایده نداشته و فروشنده خود اقدام به خرید و برگرداندن آن به سازمان خود می کند. )
سهم، تعهد
توافق، حمایت
توافق همکاری
همینطور به معنی موافق بودن با چیزی و قبول کردن آن هم هست
جلب مشارکت
خرید - مشارکت
( countable and uncountable, plural buy - ins )
Support; agreement; blessing ( in a secular sense )
Synonyms: alignment, approval
To win, I need to get buy - in from the team to have alignment with our mission
Let's show the idea around and get buy - in from marketing
سرمایه گذاری
توافق، مقبولیت، پذیرش
توافق
مقبولیت
پذیرش
جلب رأی - جلب نظر

. in turn is crucial for buy - in and execution of strategy. . .
. . . و این به نوبه خود برای جلب مشارکت و اجرای استراتژی بسیار حیاتی است.
جلب مشارکت

جلب موافقت تصمیم گیرندگان
1 - خریدن تعداد زیادی از چیزی
2 - سرمایه گذاری مالی در یک کسب و کار
3 - باور داشتن یک ایده، مفهوم یا سیستم و حمایت از آن
طرفداری - پذیرش
پذیرش سیاست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس