butyric

/bjuːˈtɪrɪk//bjuːˈtɪrɪk/

معنی: شامل کره، کره مانند
معانی دیگر: وابسته به کره، تولید شده از کره، کره مانند بطرز شیمیایی

جمله های نمونه

1. I want one pile popcorn, be butyric flavor.
[ترجمه گوگل]من یک پاپ کورن می خواهم، طعم بوتیریک باشد
[ترجمه ترگمان]، من یه تیکه ذرت می خوام و طعم butyric رو می خوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Among the compounds identified, (E)-2-hexenyl butyrate (E)-2-henenol, butyric acid, hexyl butyrate, and (Z)-3-henenol were the major components.
[ترجمه گوگل]در میان ترکیبات شناسایی شده، (E)-2-هگزنیل بوتیرات (E)-2-هننول، اسید بوتیریک، هگزیل بوتیرات و (Z)-3-هننول اجزای اصلی بودند
[ترجمه ترگمان]در میان ترکیبات شناسایی شده، (E)- - hexenyl butyrate (E)- - henenol، butyric اسید، هگزیل butyrate، و (Z)-۳ اجزای اصلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lactic acid, acid, acid aid butyric acid coexisted in sour brewing products. But the sourness of different products was various with different proportion of the three acids.
[ترجمه گوگل]اسید لاکتیک، اسید، اسید بوتیریک اسید کمکی در محصولات آبجو ترش وجود داشت اما ترشی فرآورده های مختلف با نسبت های مختلف سه اسید متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]اسید لاکتیک، اسید، اسید butyric اسید در محصولات brewing ترش به سر می برند اما بوی ترش محصولات مختلف با نسبت مختلف این سه اسید متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dyestuff: anthraquinone, black ferric oxide, indigo blue pigment, butyric acid, titanium hydroxide, zinc sulfide, all kinds of intermediate of azo dye - stuff.
[ترجمه گوگل]مواد رنگزا: آنتراکینون، اکسید آهن سیاه، رنگدانه آبی نیلی، اسید بوتیریک، هیدروکسید تیتانیوم، سولفید روی، انواع واسطه رنگ آزو - مواد
[ترجمه ترگمان]Dyestuff: anthraquinone، فریک اکسید، indigo آبی، pigment اسید، butyric اسید، هیدروکسید titanium، تمام انواع واسط azo رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To understand the antagonism of Clostridium butyric and Bifidobacterium infants to v.
[ترجمه گوگل]برای درک تضاد کلستریدیوم بوتیریک و بیفیدوباکتریوم نوزادان با v
[ترجمه ترگمان]برای درک ناسازگاری of butyric و Bifidobacterium کودکان در برابر v
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Butyric. Rancid odour of some spoiled wines.
[ترجمه گوگل]بوتیریک بوی تند برخی از شراب های فاسد
[ترجمه ترگمان]butyric بوی انواع شراب فاسد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lactic acid, acetic acid and butyric acid coexisted in sour brewing products. But the sourness of different products was various with different proportion of the three acids.
[ترجمه گوگل]اسید لاکتیک، اسید استیک و اسید بوتیریک در محصولات آبجو ترش وجود داشت اما ترشی فرآورده های مختلف با نسبت های مختلف سه اسید متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]اسید لاکتیک، استیک اسید و اسید butyric در محصولات brewing ترش زندگی می کردند اما بوی ترش محصولات مختلف با نسبت مختلف این سه اسید متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cyclohexyl butyrate was synthesized by esterification of butyric acid with cyclohexanol under microwave irradiation.
[ترجمه گوگل]سیکلوهگزیل بوتیرات با استری کردن اسید بوتیریک با سیکلوهگزانول تحت تابش مایکروویو سنتز شد
[ترجمه ترگمان]The butyrate بوسیله esterification اسید butyric با سیکلوهگزانول حل شده تحت تابش مایکروویو سنتز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lactic acid, acetic acid and butyric acid coexisted in sour brewing products.
[ترجمه گوگل]اسید لاکتیک، اسید استیک و اسید بوتیریک در محصولات آبجو ترش وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اسید لاکتیک، استیک اسید و اسید butyric در محصولات brewing ترش زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to analyze the broth, it was found that fermentation type was butyric acid - type.
[ترجمه گوگل]با توجه به تجزیه و تحلیل آبگوشت، مشخص شد که نوع تخمیر از نوع اسید بوتیریک است
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجزیه و تحلیل این آبگوشت، مشخص شد که نوع تخمیر butyric نوع اسید بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Disclosed is a method to prepare 2 - dimethylol butyric acid, belonging to dimethylol butyric acid technical field.
[ترجمه گوگل]روشی برای تهیه 2 - دی متیلول بوتیریک اسید، متعلق به حوزه فنی دی متیلول بوتیریک اسید افشا شده است
[ترجمه ترگمان]Disclosed روشی برای آماده سازی ۲ - dimethylol اسید acid است که به میدان فنی dimethylol butyric تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The adsorption from binary mixtures of acetic, propionic and butyric acids has been studied systematically, by using sugar charcoal as adsorbent.
[ترجمه گوگل]جذب از مخلوط های دوتایی اسیدهای استیک، پروپیونیک و بوتیریک به طور سیستماتیک با استفاده از زغال چوب قند به عنوان جاذب مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]جذب از مخلوط های باینری استیک، propionic و butyric به صورت سیستماتیک با استفاده از زغال آخته به عنوان جاذب مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In VFA, aluminum compounds have more serious inhibitation to acid and butyric acid contrasting propionic acid.
[ترجمه گوگل]در VFA، ترکیبات آلومینیوم مهار جدی تری نسبت به اسید و اسید بوتیریک اسید پروپیونیک متضاد دارند
[ترجمه ترگمان]در vfa، ترکیبات آلومینیومی more جدی تر به اسید و butyric اسید contrasting contrasting دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Potassium and magnesium increased, sodium and chlorine decreased in abomasal fluid, acetic, propionic, butyric and VFA increased in abomasal fluid.
[ترجمه گوگل]پتاسیم و منیزیم افزایش، سدیم و کلر در مایع شیردان کاهش، استیک، پروپیونیک، بوتیریک و VFA در مایع شیردان افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]پتاسیم و منیزیم افزایش یافت، سدیم و کلر در مایع abomasal، استیک، propionic، butyric و vfa در مایع abomasal افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شامل کره (صفت)
butyraceous, butyric

کره مانند (صفت)
spheroid, butyric

تخصصی

[زمین شناسی] اسید بوتریک ،اسید چرب،

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to butyric acid; pertaining to butter

پیشنهاد کاربران

بپرس