buttoned up
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
از پیش تعیین شده
🔸 معادل فارسی:
خوددار / رسمی / بسته / کنترل شده
در زبان محاوره ای:
خیلی رسمی رفتار می کنه، خودشو گرفته، احساساتشو نشون نمی ده، همه چیزو کنترل می کنه
🔸 تعریف ها:
1. ( شخصیتی – رفتاری ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف کسی که احساساتش رو بروز نمی ده، خیلی رسمی یا خوددار رفتار می کنه
مثال: She’s so buttoned up, it’s hard to know what she’s really thinking.
اون قدر خودشو گرفته که نمی فهمی واقعاً چی فکر می کنه.
2. ( ظاهری – پوششی ) :
گاهی برای توصیف لباس رسمی و کاملاً بسته ( مثل بستن همه دکمه های پیراهن یا کت )
مثال: He came to the meeting all buttoned up in a suit and tie.
با کت وشلوار و کراوات کاملاً رسمی اومده بود جلسه.
3. ( سازمانی – ساختاری ) :
در برخی موارد، اشاره به ساختار یا برنامه ای که کاملاً تنظیم شده و بدون نقص باشه
مثال: The plan is all buttoned up and ready to go.
برنامه کاملاً آماده و بی نقصه.
🔸 مترادف ها:
reserved – formal – tight - lipped – controlled – structured – closed - off
خوددار / رسمی / بسته / کنترل شده
در زبان محاوره ای:
خیلی رسمی رفتار می کنه، خودشو گرفته، احساساتشو نشون نمی ده، همه چیزو کنترل می کنه
🔸 تعریف ها:
1. ( شخصیتی – رفتاری ) :
... [مشاهده متن کامل]
توصیف کسی که احساساتش رو بروز نمی ده، خیلی رسمی یا خوددار رفتار می کنه
مثال: She’s so buttoned up, it’s hard to know what she’s really thinking.
اون قدر خودشو گرفته که نمی فهمی واقعاً چی فکر می کنه.
2. ( ظاهری – پوششی ) :
گاهی برای توصیف لباس رسمی و کاملاً بسته ( مثل بستن همه دکمه های پیراهن یا کت )
مثال: He came to the meeting all buttoned up in a suit and tie.
با کت وشلوار و کراوات کاملاً رسمی اومده بود جلسه.
3. ( سازمانی – ساختاری ) :
در برخی موارد، اشاره به ساختار یا برنامه ای که کاملاً تنظیم شده و بدون نقص باشه
مثال: The plan is all buttoned up and ready to go.
برنامه کاملاً آماده و بی نقصه.
🔸 مترادف ها:
ادم خشک و جدی
عصا قورت داده
formal or serious, and not willing to reveal your feelings or personal opinions:
She was cast as a buttoned - up lawyer with a secret inner life.
He is less buttoned - up, more emotional than his rival.
... [مشاهده متن کامل]
The experience made her even more buttoned up and less willing to confide in anyone.
عصا قورت داده
... [مشاهده متن کامل]
لباسی که دکمه هاش تا آخر بسته شده باشه / بستن دکمه های لباس تا آخر
آدم تودار
د هن قرص - رازدار