lip = دهان خود را بستن ( به معنی ساکت ماندن یا رازی را فاش نکردن )
You’d better button your lip about what you saw.
( بهتره چیزی درباره ی چیزی که دیدی نگی. )
He wanted to argue, but I told him to button his lip.
( می خواست بحث کنه، ولی بهش گفتم ساکت شه. )
( بهتره چیزی درباره ی چیزی که دیدی نگی. )
( می خواست بحث کنه، ولی بهش گفتم ساکت شه. )
زیپ دهان خود را کشیدن