1. A kindergartner gets caught with a butter knife in his school backpack and is expelled for carrying a concealed weapon.
 [ترجمه گوگل]یک کودک مهدکودک با یک چاقوی کره ای در کوله پشتی مدرسه اش گرفتار می شود و به دلیل حمل یک سلاح مخفی اخراج می شود 
[ترجمه ترگمان]یک kindergartner با چاقوی کره در کوله پشتی اش گیر می کند و برای حمل سلاح مخفی از مدرسه اخراج می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. Dessert cutlery is set above the place mat; butter knife is on the side plate.
 [ترجمه گوگل]کارد و چنگال دسر در بالای تشک قرار می گیرد چاقوی کره روی صفحه کناری است 
[ترجمه ترگمان]کارد و چنگال ها روی حصیر جایی قرار گرفته اند چاقوی کره روی بشقاب است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Use the butter knife to spread the honey-butter on the bread.
 [ترجمه گوگل]از چاقوی کره برای پخش کردن کره عسل روی نان استفاده کنید 
[ترجمه ترگمان]از چاقوی کره برای پهن کردن عسل روی نان استفاده کن 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. To avoid further embarrassment he took the butter knife plus the bit of butter with him.
 [ترجمه گوگل]برای جلوگیری از خجالت بیشتر، چاقوی کره را به همراه تکه کره با خود برد 
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از این ناراحتی بیشتر چاقوی کره را برداشت و مقداری کره را هم با خودش برد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Tillman compressed his lips and, with a butter knife, dug at a smudge of paste stuck to his tee shirt.
 [ترجمه گوگل]تیلمن لب هایش را فشرد و با یک چاقوی کره ای لکه ای از خمیر را که به تی شرتش چسبیده بود کنده شد 
[ترجمه ترگمان]تیلمن لب هایش را به هم فشرد و با چاقوی کره روی یک لکه چسب که به پیراهن his چسبیده بود، کنده شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. It might take some prying with a butter knife or rubber spatula, but it works.
 [ترجمه گوگل]ممکن است کمی کنجکاوی با یک چاقوی کره یا کاردک لاستیکی لازم باشد، اما کار می کند 
[ترجمه ترگمان]ممکن است مقداری از فضولی با چاقوی جیبی یا کفگیر استفاده کند، اما این کار می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Please bring us one more butter knife.
 [ترجمه گوگل]لطفا یک چاقوی کره دیگر برای ما بیاورید 
[ترجمه ترگمان]لطفا یه چاقو دیگه برامون بیار 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Use a butter knife to spread the melted chocolate inside the mold, covering the surface completely.
 [ترجمه گوگل]با استفاده از یک چاقوی کره، شکلات ذوب شده را داخل قالب پخش کنید و سطح آن را کاملا بپوشانید 
[ترجمه ترگمان]از یک چاقو کره برای پخش شکلات ذوب شده در داخل قالب استفاده کنید و سطح آن را به طور کامل پوشش دهید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. How about butter? How do you use a butter knife?
 [ترجمه گوگل]کره چطور؟ چگونه از چاقوی کره استفاده می کنید؟ 
[ترجمه ترگمان]کره چطوره؟ چطور از چاقو استفاده می کنی؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Butter knife: butter pats. soft cheeses. chutneys and relishes.
 [ترجمه گوگل]چاقوی کره: پت کره پنیرهای نرم چاتنی ها و ذائقه ها 
[ترجمه ترگمان]چاقوی کره ای: نوازش کره پنیر نرم chutneys و relishes 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Butter knife, positioned diagonally at the top of the butter plate.
 [ترجمه گوگل]چاقوی کره، به صورت مورب در بالای صفحه کره قرار گرفته است 
[ترجمه ترگمان]چاقو کره، به طور مورب در بالای صفحه کره قرار گرفته است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Could you bring us another butter knife, please?
 [ترجمه گوگل]میشه لطفا یک چاقوی کره دیگری برای ما بیاورید؟ 
[ترجمه ترگمان]میشه یه چاقو دیگه برامون بیاری لطفا؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Butter knife: butter pats, cheeses, chutneys and relishes.
 [ترجمه گوگل]چاقوی کره: پت کره، پنیر، چاتنی و دلچسب 
[ترجمه ترگمان]چاقوی کره ای: نوازش کره، پنیر، پنیر و relishes 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. I flapped around in the kitchen, trying to find a butter knife.
 [ترجمه گوگل]در آشپزخانه چرخیدم و سعی کردم یک چاقوی کره پیدا کنم 
[ترجمه ترگمان]در آشپزخانه تکان می خوردم و سعی می کردم چاقوی کره را پیدا کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید