1. butter of antimony
کره ی آنتیموان
2. butter squares
قالب های کره
3. apple butter
کره ی سیب،خمیر سیب
4. cocoa butter
کره ی کاکائو
5. herbed butter
کره دارای گیاهان معطر و ادویه ای
6. peanut butter
کره ی بادام زمینی (بادام زمینی کوبیده)
7. salt butter
کره ی نمک زده
8. sweet butter
کره ی بی نمک
9. the butter was beginning to run
کره داشت آب می شد.
10. blend the butter and sugar together!
شکر را با کره مخلوط کن !
11. bread and butter
نان و کره
12. to melt butter
کره را آب کردن
13. to spread butter on bread
روی نان کره مالیدن
14. to spread butter over the bread
کره روی نان مالیدن
15. bread and butter
1- نان و کره 2- امرار معاش،(کسب) روزی 3- بخش اصلی
16. a lump of butter
یک قلنبه کره
17. a pat of butter
یک قلمبه کره
18. a print of butter
یک قالب کره
19. go easy on butter
کمتر کره مصرف کن.
20. she tried to butter up the new teacher
سعی می کرد سر معلم جدید شیره بمالد.
21. look as if butter would not melt in one's mouth
تظاهر به کمرویی کردن،کمرو و معصوم به نظر آمدن
22. mix the sugar and butter to a smooth paste
شکر و کره را بزن و تبدیل به خمیر یکدست بکن.
23. perishable items such as butter and fruit
اقلام فاسد شدنی مانند کره ومیوه
24. to toss carrots in butter
هویج ها را با کره مخلوط کردن
25. to turn cream into butter
سرشیر را تبدیل به کره کردن
26. the toast was dripping with butter
از نان برشته کره می چکید.
27. like a (hot) knife through butter
مانند چاقو (ی داغ) در کره،به آسانی،بدون اشکال
28. the child had besmeared his face with butter and honey
کودک کره و عسل را به صورت خود مالیده بود.
29. She never spares the butter when baking.
[ترجمه گوگل]او هرگز هنگام پخت از کره دریغ نمی کند
[ترجمه ترگمان]او هرگز کره را به هنگام پخت دریغ نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. You can substitute oil for butter in this recipe.
[ترجمه گوگل]در این دستور می توانید روغن را جایگزین کره کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید روغن برای کره را در این دستور پخت جایگزین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید