butted

جمله های نمونه

1. he butted through the foliage
او با سر از میان شاخ و برگ رد شد.

پیشنهاد کاربران

به صورت لب به لب یا سر به سر وصل شده
مثال:
The beams are butted together
تیرها به صورت سر به سر وصل شده اند.

بپرس